همسر علامه طباطبایی فرض کنید دختر یک خانوادهی ثروتمندی هستید در تبریز. با یک طلبه ساده، ازدواج میکنید و بخاطر ادامه تحصیل، همین طلبهی ساده راهی نجف میشوید. گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند میمیرد! بعد دوباره فرزند میدهد، دوباره در همان بچگی میمیرد! […]
راز یک بوسه ماندگار همسر شهید صیاد شیرازی نقل میکنند: «شهید صیاد چند روزی قبل از شهادت، مفتخر به اخذ درجه سرلشکری به دست مقام معظم رهبری شدند. آن روز که برای نصب درجه خدمت حضرت آقا رفته بود، وقتی اومدن منزل، خیلی عجیب خوشحال بودن و شیرینی خریده بودن و… اصلا هرگز ایشان را […]
شهید سپهبد محمدولی قرنی 🔸اصل ماجرا: 🔻مقابله با سازشکاری دولت موقت صبح روز 2 فروردین 1358 مذاکره هیئت اعزامی از تهران با اعضای گروههای مسلح شروع شد و همزمان اجتماع چند ده هزار نفری از مردم در سنندج برگزارشد که در آن شیخ عزالدین حسینی و غنی بلوریان، سخنان تندی ایراد کردند و زمانی که […]
میخواهم به دیدن حسین بروم شهد عشق تا آن روز به یاد ندارم که روزههایم را خورده باشم، اما سال ۱۳۶۷، دههی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای حسین را کرد. یعنی یک جورایی توی دلم آشوب به پا شده بود. پا را توی یک کفش کردم و به پدرش […]
یاد شهدا با ذکر صلوات ♦️بلایی که شهید محمدابراهیم همت بر سر فرمانده روزه خوار ارتش شاهنشاهی آورد. سرلشکر شهید ابراهیم همت در دوران سربازی در لشکر توپخانه اصفهان ارتش شاهنشاهی، مسئولیت آشپزخانه را به عهده داشت. با وجود اینکه روزه گرفتن در پادگان ممنوع بود اما همت گفته بود سربازها میتوانند به هنگام سحری […]
این کار فلسفه داره! یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور. نمازش که تمام شد، گفتم: «منصور جان، مگه جا قحطیه که برای نماز میآیی وسط بچهها؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم بیام دنبال مُهر تو بگردم!» تسبیح را برداشت و همانطور که میچرخاندش، گفت: «این […]
شب قدر و احیا در جبهه شهد عشق اولين بار كه در جبهه رفتم، نزديک شب قدر بود. شب قدر كه رسيد، به اتفاق چندين تن از همرزمهايم، به محل برگزاری مراسم احيا رفتم. از مجموع ۳۵۰ نفر افراد گردان، فقط بيست نفر آمده بودند. تعجب كردم…! شب دوم هم همين طور بود. برايم سؤال […]
جعفر پلنگ و غذای حضرتی آقای راست نجات، معاون مهمانسرای حرم مطهر امام رضا علیهالسلام، چند ماه گذشته در شب میلاد حضرت امام محمدالجواد علیهالسلام این داستان جالب رو نقل کردند: زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیهالسلام بودم، وظیفه داشتیم، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد […]
درد یتیمی و نوازش یتیم 🔸یکی از همکلاسیهای شهید نواب صفوی در مدرسه حکیم نظامی تهران میگوید: در بازگشت از مدرسه، با یکی از همکلاسیهایم دعوا کردم. او سنگی به من پرتاب و سر مرا شکست و گریهکنان به منزل رفتم. پدرم تا چهره خونآلود مرا دید برآشفت و برای تنبیه آن بچه به دنبال […]