شهادت امام رضا سلاماللهعلیه به خون آلوده کردی دستهایت را چرا آخر؟ چه راحت دست شستی ناگهان از سبط پیغمبر… چه دستی! روسیاه تا ابد دستان ننگینت … که زهرا میکند همواره و همواره نفرینت چه در سر داشتی؟ دل کندی از آن مهربان آقا «کریم ابن الکریم» او که گدای نام او دنیا دم […]
حکایت احمد بن ابینصر بزنطی 🖊احمد بن ابینصر بزنطی میگوید: من ابتدا واقفیمذهب بودم؛ بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا علیهالسلام تقاضا کردم وقت مناسبی تعیین بفرماید تا شرفیاب حضور گردم و مسائلم را مطرح کنم. این گذشت تا روزی من در خانهام نشسته بودم، در زدند. دیدم خادم امام، مرکب مخصوص امام را […]
يا علي موسي الرضا(ع) درياب اي علي موسي الرضا(ع)، اي پاكمرد يثربي، در طوس خوابيده من تو را بيدار ميدانم زندهتر، روشنتر از خورشيد عالمتاب از فروغ و فر شور و زندگي سرشار ميدانم گر چه پندارند ديري هست، همچون قطرهها در خاك رفتهاي در ژرفناي خواب ليكن اي پاكيزه باران بهشت، اي روح عرش، […]
معرفی کتاب دخیل عشق به قلم مریم بصیری _ دخیل عشق، شرح حال صبوره دختر چهل و چهار سالهای است که در آسایشگاه جانبازان جنگی، مشغول خدمت است. او در جوانی در جبههها به عنوان بهیار حضور داشته است و در آن سالها نذر کرده است که جز با جانباز ازدواج نکند. قصه این داستان […]
گمراه کردن شیعیان از شیطان پرسیدند: گمراه کردن شیعیان چه سودی دارد گفت: امام اینها که بیاید روزگار من سیاه خواهد شد، گناه که میکنند امامشان دیرتر میآید *خدایا آنی کمتر از آنی ما را به خودمان وامگذار
داغ حرم و درد بنایی که نداری فکر توام و صحن و سرایی که نداری داغ حرم و درد بنایی که نداری زوار تو حیران که چگونه بنشینند در گوشۀ تنهایی که جایی نداری کو کهنه رواقی که به قلبم بفشارد هفتاد و دو تا کرببلایی که نداری آنقدر غریبی که نیفتاده کنارت مشک و […]
شهادت «اویس قرنی» (۳۷ق)، ۱۸صفر ۱۴۴۵ هجری قمری ابوعمرو اُوِیْسِ بن عامر قَرَنی(شهادت۳۷ق)، معروف به اُوِیْسِ قَرَنی، تابعی نامآور و از اصحاب امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) که نزد صوفیه به زهد و پارسایی شناخته میشود و او را یکی از زهاد هشتگانه در میان تابعین خواندهاند. او در زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای دیدار آن حضرت به مدینه آمد […]
از تبار غربت اي زمين و آسمانها سوگوار غربتت آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت بر جبين فصلها هر يک نشان داغ توست اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون سينه هامان يک به يک آيينهدار غربتت پاک شد آيينه از زنگ اي تماشاييترين شستشو داديم […]