درخواست کمیسیون عمران از پزشکیان درباره توزیع مواد اولیه قیر برای طرحهای عمرانی
هشدار به پزشکیان درباره تغییر ساختار وزارت جهاد کشاورزی
درخواست مجلس از اژهای درباره تبدیل وضعیت استخدامی کارکنان شورای حل اختلاف
عارف: نباید مردم برای یک خدمت دولتی سرگردان باشند
نقش امریکا در گسترش اعضای سازمان ملل
بازگشایی رسمی خوابگاههای دانشجویی دانشگاه علم و صنعت
هشدار ستادکل نیروهای مسلح به آمریکا و اسرائیل: سهمگینتر و کوبندهتر پاسخ میدهیم
گزارش| کدام وزرای دولت چهاردهم از مجلس دوازدهم کارت زرد گرفتند؟
حکایت ملانصرالدین و سکه طلا و نقره ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکیشان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز […]
ضربالمثل گهی زین به پشت رستم، پهلوان نامدار ایرانی در یک باغ خوش آب و هوا توقف کرد تا هم خستگی نبرد سنگینش با افراسیاب را از تن به در کند. هم اسب با وفایش رخش، نفسی تازه کند. پس از خوردن نهار، پلکهایش سنگین شد و کنار آتش خوابش برد. رخش هم بدون این […]
رازت را به کسی مگو در دهکدهای دور افتاده، دو تا دوست زندگی میکردند. یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود. این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند. آنقدر این دو دوست، رابطه خوبی با هم داشتند که نصف اهالی دهکده فکر میکردند که این دو نفر با هم برادرند. با […]
ریشه یک ضربالمثل یک صبر کن و هزار افسوس مخور پادشاهی بود که همه چیز داشت، اما بچه نداشت. سالهای سال بود که ازدواج کرده بود، اما خدا به او و همسرش، فرزندی نداده بود. این پادشاه، عادل و با انصاف بود. مردم کشورش، دوستش داشتند. به همین دلیل، همه دست به دعا برداشتند و […]
کارگر بیخیال مزرعهداری بود که زمینهای زراعی بزرگی داشت و به تنهایی نمیتوانست کارهای مزرعه را انجام دهد. تصمیم گرفت برای استخدام یک دستیار، اعلامیهای بدهد. چون محل مزرعه در منطقهای بود که طوفانهای زیادی در سال، باعث خرابی مزارع و انبارها میشد، افراد زیادی مایل به کار در آنجا نبودند. سرانجام روزی، یک مرد […]
بهلول کیست؟ دربارهی بهلول دانا بیشتر بدانیم! بهلول دیوانه یا بهلول دانا کیست؟ این سوال همیشه وجود دارد که بهلول، مجنون بوده یا دانا؟ در کتاب دائرةالمعارف تشیع نقل گردیده است: ابو وهیب بن عمرو (بهلول) معروف به مجنون، از فقها و حکما و شعرای شیعه در قرن دوم هجری بوده است. و علت دیوانگی […]
دست بالای دست بسیار است در شهر خوی، زن ثروتمند و تیزفکری به نام «شوکت» در زمان کریمخان زند زندگی میکرد. انگشتر الماس بسیار گرانقیمتی ارث پدر داشت که نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی کسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی، داستان به گوش خدادادخان، حاکم و […]
ضربالمثل در مورد حساب و کتاب داستان کوتاه روزي فقيري به در خانه مردي ثروتمند ميرود تا پولي را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنيد که صاحبخانه با افراد خانواده خود بحث و درگيري دارد که چرا فلان چيز کمارزش را دور ريختيد و […]
زخم چاقو بر بدن! پدری برای از بین بردن بداخلاقی و زود عصبانی نشدن فرزندش، به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و به او گفت: هر موقع عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب! روز اول پسرک، ۳۰ میخ به دیوار کوبید و روزها و هفتههای بعد توانست با […]