آرشیو » بایگانی‌های داستانک | صفحه 18 از 23 | چاره نیوز | رسانه خبری فرهنگی مذهبی چاره نیوز

ریشه یک ضرب‌المثل
2 سال قبل

ریشه یک ضرب‌المثل

ریشه یک ضرب‌المثل یک صبر کن و هزار افسوس مخور پادشاهی بود که همه چیز داشت، اما بچه نداشت. سال‌های سال بود که ازدواج کرده بود، اما خدا به او و همسرش، فرزندی نداده بود. این پادشاه، عادل و با انصاف بود. مردم کشورش، دوستش داشتند. به همین دلیل، همه دست به دعا برداشتند و […]

کارگر بی‌خیال
2 سال قبل

کارگر بی‌خیال

کارگر بی‌خیال مزرعه‌داری بود که زمین‌های زراعی بزرگی داشت و به تنهایی نمی‌توانست کارهای مزرعه را انجام دهد. تصمیم گرفت برای استخدام یک دستیار، اعلامیه‌ای بدهد. چون محل مزرعه در منطقه‌ای بود که طوفان‌های زیادی در سال، باعث خرابی مزارع و انبارها می‌شد، افراد زیادی مایل به کار در آنجا نبودند. سرانجام روزی، یک مرد […]

بهلول کیست؟
2 سال قبل

بهلول کیست؟

بهلول کیست؟ درباره‌ی بهلول دانا بیشتر بدانیم! بهلول دیوانه یا بهلول دانا کیست؟ این سوال همیشه وجود دارد که بهلول، مجنون بوده یا دانا؟ در کتاب دائرةالمعارف تشیع نقل گردیده است: ابو وهیب بن عمرو (بهلول) معروف به مجنون، از فقها و حکما و شعرای شیعه در قرن دوم هجری بوده است. و علت دیوانگی […]

دست بالای دست بسیار است
2 سال قبل

دست بالای دست بسیار است

دست بالای دست بسیار است در شهر خوی، زن ثروتمند و تیزفکری به نام «شوکت» در زمان کریم‌خان زند زندگی می‌کرد. انگشتر الماس بسیار گران‌قیمتی ارث پدر داشت که نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی کسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی، داستان به گوش خدادادخان، حاکم و […]

ضرب‌المثل در مورد حساب و کتاب
2 سال قبل

ضرب‌المثل در مورد حساب و کتاب

ضرب‌المثل در مورد حساب و کتاب داستان کوتاه روزي فقيري به در خانه مردي ثروتمند مي‌رود تا پولي را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنيد که صاحب‌خانه با افراد خانواده خود بحث و درگيري دارد که چرا فلان چيز کم‌ارزش را دور ريختيد و […]

زخم چاقو بر بدن!
2 سال قبل

زخم چاقو بر بدن!

زخم چاقو بر بدن! پدری برای از بین بردن بد‌اخلاقی و زود عصبانی نشدن فرزندش، به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و به او گفت: هر موقع عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب! روز اول پسرک، ۳۰ میخ به دیوار کوبید و روزها و هفته‌‌های بعد توانست با […]

توجه عاشقانه به يتيمان‏
2 سال قبل

توجه عاشقانه به يتيمان‏

توجه عاشقانه به يتيمان‏ وجود مبارك اميرالمؤمنين عليه‌السلام با اينكه به همه اوضاع و احوال كشور و مردمش آگاه بود و به ويژه يتيمان و مستمندان و بيوه زنان و نيازمندان را لحظه‌اى از نظر دور نمی‌داشت، ولى گاهى براى درس دادن به زمامداران و امت اسلام، كارى را همچون فردى عادى انجام می‌داد. روزى […]

زندگی مانند فقیر‌ترین مردم
2 سال قبل

زندگی مانند فقیر‌ترین مردم

زندگی مانند فقیر‌ترین مردم یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی علیه‌السلام رفت و موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند، یک دفعه مرد، اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمی‌خورم. امام حسن-علیه‌السلام- به او فرمود: چرا چیزی نمی‌خوری؟ آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل، فقیری را دیدم. […]

خدا وجود دارد
2 سال قبل

خدا وجود دارد

خدا وجود دارد مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛ آرایشگر گفت: “من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد.” مشتری پرسید: “چرا؟” آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت، […]