آرشیو » بایگانی‌های خاطرات | صفحه 8 از 20 | چاره نیوز | رسانه خبری فرهنگی مذهبی چاره نیوز

گريه‌ای که قلب حضار را به آتش‌ كشيد
10 ماه قبل

گريه‌ای که قلب حضار را به آتش‌ كشيد

گريه‌ای که قلب حضار را به آتش‌ كشيد ✅ شعری از حافظ که اشک علامه را درآورد! روزى در محضـر مرحوم‏ علّامه‏‌ طباطبائى‏ بوديم كه يكى از دوستان‌ حاضـر در آن جلســه، اين بيت عارف‌ شيراز را زمزمه كرد:‌ كاروان رفت و تو در خواب و بيابان‌ در پيش‏‌ كِى روى؟ ره ز كه پرسى؟ […]

بهشت زیر پای مادرانه
10 ماه قبل

بهشت زیر پای مادرانه

بهشت زیر پای مادرانه شهد عشق روز مادر بود… می‌دونستم آرمان یادش نمیره… اومد توی خانه پیشم؛ گفت: مامان چشمات رو ببند. گفتم: چی کار داری؟ گفت: حالا شما ببند. چشم‌هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم… گفتم: مادر نکن! دست‌هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ رو توی دستام […]

خاطره یکی از افسرای عراقی
10 ماه قبل

خاطره یکی از افسرای عراقی

خاطره یکی از افسرای عراقی 🔺گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم 🔺و یک تصمیم عجیبی گرفت 📌 ابوریاض (یکی از افسرای عراقی) میگه: 🔸توی جبهه جنوب، مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه، کارت و پلاکش […]

خاطره‌ای از شهید 
10 ماه قبل

خاطره‌ای از شهید 

خاطره‌ای از شهید خاطره‌ای از اوستا عبدالحسین برونسی به نقل از: همسر شهيد يک بار خاطره‌ای از جبهه برام تعريف کرد. می‌گفت: کنار يکی از زاغه مهمات‌ها، سخت مشغول بوديم. تو جعبه‌های مخصوص، مهمات می‌گذاشتيم و درشان را می‌بستيم. گرم کار، يک دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه، با چادري مشکي! داشت پابه پای […]

یلدا با شهدا
11 ماه قبل

یلدا با شهدا

یلدا با شهدا دی ماه سال ۱۳۶۵ به دلیل انجام عملیات‌‌ کربلای۴، ماه مهمی برای رزمندگان بود. «فولادزاده» هم یکی از رزمندگانی بود که خودش را برای انجام این عملیات آماده می‌کرد ولی پیش از انجام عملیات، او و دیگر رزمندگان، مراسم شب یلدا را در سنگرشان برگزار کردند. آنها در سنگری که مساحتش به […]

زن یعنی فاطمه
11 ماه قبل

زن یعنی فاطمه

زن یعنی فاطمه دانشگاه منچستر درس میخوندم، رشته مهندسی برق. داشتم روی توربین‌های بادی کار می‌کردم…. سخت فکرم مشغول بود. توی آن اتاق، چند نفر دیگه هم داشتن روی پروژه‌هاشون کار میکردن. اغلب ظهرها که بقیه دانشجوها رفته بودن برای ناهار، می‌رفتم تو کارگاه. راحت‌تر بودم، درس‌های مهندسی با زبان انگلیسی، نیاز به تمرکز داشتم. […]

هر جای عالم، این شخص حضور داشت
11 ماه قبل

هر جای عالم، این شخص حضور داشت

هر جای عالم، این شخص حضور داشت استاد حجت‌الاسلام تهرانی می‌گفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم، این داستان از زبان خود ایشون شنیدیم. ▪️آیت الله کشمیری می‌فرمود: در هند، یک مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش می‌گفتیم، بهت می‌گفت که طرف زنده‌س یا مرده و […]

شهید محمودرضا بیضایی
11 ماه قبل

شهید محمودرضا بیضایی

شهید محمودرضا بیضایی یادم هست بار اولی که در دمشق به کمین تکفیری‌ها خورده بودند را بعد از اینکه برگشته بود با جزئیات تعریف می‌کرد. می‌خندید موقع تعریف کردن! آنقدر عادی از درگیری حرف می‌زد که ما همانقدر عادی از روزمره حرف می‌زنیم. در دمشق، ماشین‌شان را بسته بودند به رگبار و موقعی که با […]

خاطراتی از شهدا
11 ماه قبل

خاطراتی از شهدا

خاطراتی از شهدا  در یک مسافرت خانوادگی، در یک روز گرم تابستان، دوتایی برای انجام کاری، در ظرف چند ساعت، مسافت طولانی را طی کرده بودیم! تشنه شده بودیم و اندکی هم خسته! خواستم دوغ بخرم تا اندکی خنک شویم و قدری از تشنگی‌مان بکاهد که علی‌اصغر ابراهیمی گفت: من نمی‌خورم! با اصرار فراوان، علتش […]