آرشیو » بایگانی‌های خاطرات | صفحه 13 از 26 | چاره نیوز | رسانه خبری فرهنگی مذهبی چاره نیوز

تعلق به یک تسبیح
1 سال قبل

تعلق به یک تسبیح

تعلق به یک تسبیح ⭕️امام خمینی(ره): گاهی تعلق به یک “تسبیح” آدم را به جهنّم می‌برد! 🔸حجت‌الاسلام محمد علی رحمانی، با ذکر خاطره‌ای از یادگار امام مرحوم حاج سید احمد خمینی می‌گوید: یک وقتی ما در جایی بودیم، داشتیم با هم صحبت می‌کردیم، حاج احمد آقا، تسبیح من را گرفتند و مشغول ذکر شدند. بعد […]

روشنفکرتر از هانری کربن
1 سال قبل

روشنفکرتر از هانری کربن

روشنفکرتر از هانری کربن ▪️یکی از عجایب علامه‌ی طباطبایی این است که ایشان در سه شهر سنتی سکونت کرده بود؛ در تبریز متولد شده بود، در نجف درس خوانده بود، در قم هم تدریس کرده بود. در سه شهر سنتی زندگی کرده بود، در پاریس درس نخوانده بود، ولی روشنفکری ایشان از هانری کربن بیشتر […]

علی فراتر از پروفسورهاست
1 سال قبل

علی فراتر از پروفسورهاست

علی فراتر از پروفسورهاست   حجت الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی که برای تبلیغ دین اسلام به کشورهای مختلف سفر کرده است، یکی از خاطرات خود در سفر به کشور بلاروس را تعریف کرده و می‌گوید: سال ۸۹ برای تبلیغ دین اسلام، بلاروس بودم. کتابخانه ملی بلاروس نزدیک رزیدانسم بود که روزها به آنجا سر می‌زدم. […]

شهید یوسف‌اللهی از هم‌رزمان شهید سلیمانی
1 سال قبل

شهید یوسف‌اللهی از هم‌رزمان شهید سلیمانی

شهید یوسف‌اللهی از هم‌رزمان شهید سلیمانی 💢 شهیدمحمدحسین یوسف‌اللهی کیست که سردار سلیمانی وصیت کرد کنار ا‌و دفن شود؟ از هم‌رزمان شهید سلیمانی در دفاع مقدس که سال ۱۳۶۴ به شهادت رسید. دو خاطره از عارف بزرگوار شهید محمّدحسین یوسف‌الهی: 🔹شهید یوسف‌الهی به من گفت: در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را […]

گريه‌ای که قلب حضار را به آتش‌ كشيد
1 سال قبل

گريه‌ای که قلب حضار را به آتش‌ كشيد

گريه‌ای که قلب حضار را به آتش‌ كشيد ✅ شعری از حافظ که اشک علامه را درآورد! روزى در محضـر مرحوم‏ علّامه‏‌ طباطبائى‏ بوديم كه يكى از دوستان‌ حاضـر در آن جلســه، اين بيت عارف‌ شيراز را زمزمه كرد:‌ كاروان رفت و تو در خواب و بيابان‌ در پيش‏‌ كِى روى؟ ره ز كه پرسى؟ […]

بهشت زیر پای مادرانه
1 سال قبل

بهشت زیر پای مادرانه

بهشت زیر پای مادرانه شهد عشق روز مادر بود… می‌دونستم آرمان یادش نمیره… اومد توی خانه پیشم؛ گفت: مامان چشمات رو ببند. گفتم: چی کار داری؟ گفت: حالا شما ببند. چشم‌هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم… گفتم: مادر نکن! دست‌هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ رو توی دستام […]

خاطره یکی از افسرای عراقی
1 سال قبل

خاطره یکی از افسرای عراقی

خاطره یکی از افسرای عراقی 🔺گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم 🔺و یک تصمیم عجیبی گرفت 📌 ابوریاض (یکی از افسرای عراقی) میگه: 🔸توی جبهه جنوب، مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه، کارت و پلاکش […]

خاطره‌ای از شهید 
1 سال قبل

خاطره‌ای از شهید 

خاطره‌ای از شهید خاطره‌ای از اوستا عبدالحسین برونسی به نقل از: همسر شهيد يک بار خاطره‌ای از جبهه برام تعريف کرد. می‌گفت: کنار يکی از زاغه مهمات‌ها، سخت مشغول بوديم. تو جعبه‌های مخصوص، مهمات می‌گذاشتيم و درشان را می‌بستيم. گرم کار، يک دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه، با چادري مشکي! داشت پابه پای […]

یلدا با شهدا
1 سال قبل

یلدا با شهدا

یلدا با شهدا دی ماه سال ۱۳۶۵ به دلیل انجام عملیات‌‌ کربلای۴، ماه مهمی برای رزمندگان بود. «فولادزاده» هم یکی از رزمندگانی بود که خودش را برای انجام این عملیات آماده می‌کرد ولی پیش از انجام عملیات، او و دیگر رزمندگان، مراسم شب یلدا را در سنگرشان برگزار کردند. آنها در سنگری که مساحتش به […]