بندرِ عباس! غزه را تو دعا کن
حداقل آب را به روت نبستند
حداقل سنگ بر سبوت نبستند
حداقل شام را گرسنه نماندی
راه نفس از چهارسوت نبستند
مدرسهات را به خاک و خون نکشیدند
بمب و مسلسل بر آرزوت نبستند
داغ تو را کوچهها به گریه نشستند
پنجرهها تار عنکبوت نبستند
با خبران، تسلیت دریغ نکردند
با شرفان، قامت سکوت نبستند
در صف اهدای خون مسابقه دادند
جز به دعایت صف قنوت نبستند
بندرِ عباس! غزه را تو دعا کن
حداقل آب را به روت نبستند
✍🏻مهدی جهاندار
ثبت دیدگاه