بیعت همافران با امام خمینی(ره)
در هر انقلابی حوادثی برجسته دیده میشود که جرقههای نهایی پیروزی را به آتشی افروخته تبدیل میکند و جشن شادی ملت را پرشور میسازد. نوزدهم بهمن۱۳۵۷، انتشار خبر بیعت همافران نیروی هواپیمایی ایران با امام(ره)، یکی از اخباری بود که انقلاب را به تثبیت در ایران، نزدیک و بختیار را از ادامه فعالیت برای ابقای رژیم سلطنتی ناامید کرد.
بیعت همافران در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ توجه مردم و بختیار را به خود جلب کرد؛ «پرسنل نیروی هوایی با امام خمینی بیعت کردند»؛ خبر این دیدار به همراه تصویری از این بیعت در مطبوعات به چاپ رسید؛ در تصویر، جمعی از همافران با لباس رسمی در اقامتگاه امام از پشت سر دیده میشدند.
پس از انتشار خبر، دولت بختیار آن را تکذیب و عکس را مونتاژ اعلام کرد و حکم دستگیری عکاس صادر شد. اما مساله حضور همافران در نزد امام(ره) از سوی ایشان تایید شد.
پس از ورود امام(ره) به تهران، نیروی هوایی اولین گام مثبت در همراهی با مردم در انقلاب را با وجود همراهی دولت برداشت؛ اما درگیریهای خیابانی و تمرد ارتشیان از دستور تیر به سوی مردم، همافران را بر آن داشت تا گامی برای نزدیکی در انقلاب بردارند.
نورشاهی، یکی از همافرانی که در جریان بیعت با امام(ره)، حاضر بوده است، در تشریح خاطرات آن روز گفته است: «جلسهای در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب با مرحوم حضرت آیت الله طالقانی داشتیم و ایشان به ما گفتند که اگر قصد دارید کاری انجام دهید باید اقدامی باشد که یک سر و گردن از پیرزنی که عصازنان به خیابان آمده است بالاتر باشد. این سخنان در حقیقت یک نوع حرکت روانی و کار تهییجکننده محسوب میشد و پس از آن بود که تصمیم گرفته شد تا در روز ۱۹ بهمن، رژه رسمی برگزار شود.»
همافران، تصمیم گرفتند تا صبح روز ۱۹ بهمن در مدرسه علوی تهران، لباسهای خود را عوض کنند و در حضور امام(ره) به صف شوند تا به امام(ره) ادای احترام و اعلام بیعت کنند. از آن جایی که در مدرسه رفاه، فضای کافی وجود نداشت عدهای، نماینده شدند و در محضر امام(ره) حضور یافتند.
امام(ره) در حضور آنها اظهار کرد: “درود بر شما که قدر نعمت خدا را دانستید و به دامن قرآن پیوستید. درود بر شما که ترک کردید حکومت طاغوت را و به حکومت الله پیوستید… باید این نهضت را حفظ کنید تا ان شاءالله آخر نقطه و نهایت که قیام یک حکومت عدل انسانی اسلامی به جای یک حکومت طاغوتی است. “
پس از سخنان امام(ره) با فرمان رژه همافر نورشاهی، از برابر امام رژه رفتند و قطعنامهای را قرائت و با امام(ره) اعلام بیعت کردند.
همافران نیز بعد از ادای احترام به امام(ره)، با طی کردن خیابان ایران به سیل تظاهرکنندگان و مردم در خیابان انقلاب پیوستند و با استقبال مردم از آنها، هلیکوپتر ارتش برای ایجاد فضای ارعاب در سطح خیابان انقلاب حاضر شد.
سپس همافران به مدرسه رفاه برگشتند تا لباس خود را عوض کنند و شناخته نشوند؛ امام(ره) تعدادی از همافران را به حضور پذیرفت و به آنها گفت: “به همکاران، دوستان و فرزندان من بگویید که این مملکت مال خودشان است مراقبت کنند، آینده از آن آنهاست و از چیزی نترسند. ملت با تمام وجود پشتیبان شماست. “
پس از آن، دولت برای شناسایی همافران اقدام کرد و مردم را وادار کرد تا کارت شناسایی خود را در خیابان انقلاب نشان دهند تا همافران را بیابند اما موفق نشدند.
بختیار با انتشار خبر و عکس بیعت همافران با امام(ره)، دیدار را تکذیب و عکس را مونتاژ خواند، با این حال امام (ره) برای حمایت از همافران دیدار خود با آن ها را تایید کرد.
رهبرمعظم انقلاب: در ماجرای بیعت همافران با امام، رژیم طاغوت از جایی ضربه خورد که انتظار آن را نداشت؛ این برای ما یک درس است.
نیروی هوایی در دوران پهلوی، یکی از نزدیکترین نیروها به مرکز قدرت و به دربار و به آمریکاییها بود. خب ما از این حادثه باید عبرت بگیریم؛ درسهایی دارد، عبرتهایی دارد.
اوّلین درسی که خوب است ما به آن توجّه داشته باشیم این است که رژیم طاغوت از جایی ضربه خورد که انتظار آن را نداشت؛ همچنانی که خداوند در قرآن راجع به یهود بنیالنّضیر میفرماید که «فَاَتاهُمُ اللّهُ مِن حَيثُ لَم يَحتَسِبُوا»؛ از جایی خدای متعال به سمت اینها هجوم آورد که انتظارش را نداشتند. نیروی هوایی با فرماندهان آنچنانیِ وابسته، با شرایط ویژهای که این نیرو همیشه در آن دوره داشته است ــ [یعنی] ارتباط و اتّصال شدید به آمریکاییها و مدیران آمریکایی و آموزشگاههای آمریکا و مانند اینها ــ ناگهان در حسّاسترین موقع به نفع انقلاب وارد میدان میشود که اوّلش روز نوزدهم بهمن بود که آمدند با امام دیدار کردند و بیعت کردند؛ بعد هم ایستادگی در مقابل بخش دیگری از ارتش بود که به آنها حمله کرده بودند و آن قضایای عجیب آن روزها که من نمیدانم اصلاً جزئیّات این مسائل در جایی برای خود نیرو ثبت شده یا نشده؛ واقعاً اگر نشده، باید [ثبت] بشود که چه اتّفاقی در پایگاه تهران افتاد و هجومی که {به اینها} شد و دفاعی که مردم از اینها کردند. این یک مسئله است که خدای متعال از جایی به دشمن ضربه وارد آورد که انتظار نداشت. این، یک طرف قضیّه است.
نقطهی مقابل این، آن است که مؤمنین از نقطهای تقویت شدند که انتظار نداشتند؛ این در تعریف اسلامی و در فرهنگ اسلامی و در ادبیات دینی ما اسمش «رزق لایُحتَسَب» است. ۱۳۹۸/۱۱/۱۹
ثبت دیدگاه