تبیین مفهوم نور و نار(بخش اول)
خداوند، انسان را آفرید تا به کمال برسد و به کمال رسیدن را مشروط بر معرفت در هستی و پدیدههای گوناگون آن قرار داد و از أهم ضروریات هر مسلمان، معرفتشناسی است که وابسته به کتاب آسمانی قرآن و بیانات معصومین(ع) در ذیل آیات است زیرا با تفاسیر آن بزرگواران است که آیات برای ما تبیین و روشن میشود.
قرآن کریم بر تمامی کتب آسمانی دیگر سیطره دارد. صیانت و نزاهت از هرگونه دخل و تصرّف، جامعیت و فراگستری، جهانشمولی و همگانی بودن از شاخصترین مؤلفههایی است که این کتاب را از سایر کتب آسمانی متمایز میکند. گذر زمان نیز همواره طراوت و بدیع بودن آن را در هر عصر و زمانهای نشان داده است. از همین رو بررسی مفاهیم و استخراج نکات و لطایف آن، منوط و محدود به موضوع و زمان خاصی نیست.
انتخاب و گزینش هیچ یک از واژگان قرآن، اتفاقی و بیهدف نبوده است. هر واژه قرآنی، کارکرد خاص خودش را دارد که واژه دیگری نمیتواند آن را انجام دهد؛ خداوند متعال در هر آیه با توجه به بافت و سیاق آن آیه، بهترین و مناسبترین واژه را برگزیده است.
در میان مفاهیم گهربار وحی، مفهوم نور و نار از مفاهیم جامع و بنیادین قرآن کریم و روایات به شمار میآیند که بارها و به مناسبتهای گوناگون مورد استفاده خداوند سبحان قرار گرفتهاند. با تأمل و تدبّر در سراسر آیات وحیانی، علاوه بر بیان اقسام و مراتب نور و نار، شاهد ذکر مصادیق گوناگون برای این دو مفهوم هستیم. این مراتب و مصادیق، طیفی از موجودات را شامل میشوند که یک طرف آن، نور و نار حسی و عینی است و طرف دیگر آن، غیرحسی و معنوی. شماری دیگر، صرفاً مربوط به نشئه دنیوی است و پارهای دیگر، ناظر به خصوصیات عرصه اخروی هستند.
آن چنان که در کتب لغت میخوانیم میان واژه نور و نار، قرابت خاصی وجود دارد تا بدانجا که بسیاری از لغتشناسان، ریشه این دو را یکی میدانند.
نو و نار از یک ریشه به شمار میروند و اغلب متلازم یکدیگرند که بر روشنی و موج دلالت میکنند و وجه تسمیه آن دو از آن حیث است که نور، افشان میباشد چون مواج و شتابان هستند ولی نار، متراکمتر و غلیظتر از نور است.
برخی از پژوهشگران در تبیین نور و نار گفتهاند، روشنی و حرارت، دو همراه همیشگی هستند که از موج و حرکت تند در ذات و داخل یک شیء به دست میآیند. هنگامی که به نور آن نگریسته شود بر آن نور اطلاق میگردد و وقتی به گرمایش آن نگاه شود، به آن نار میگویند و وجود الف در نار، دلالت بر شعاع و رفعت و افروختگی دارد و با آن متناسب است.
هر انسانی هنگام تولد چنانکه در روایتهای زیادی دیدهایم با نور فطرت الهی به دنیا میآید. یعنی این نور تکوینی است که ملازم هر انسانی میباشد چه پدر و مادرش یا محیطش، مؤمن باشند و چه کافر. به عبارت دیگر، انسان قبل از بلوغ در یک نور فطری نسبی است.
حال این نور با گذشت زمان، پس از کسب معارف و رهنمودهای گوناگون گسترش مییابد و انسان را به مراتب عالی میرساند. در مقابل کسی که آن نور را با اعراض از حق و الطاف الهی از خود دور کند، خواری و ذلت، عذاب و در نهایت ظلمت را برای خود رقم زده است.
در کافی شریف، روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود مراد از نور، آل محمد است و مراد از ظلمات، دشمنان ایشان هستند. پس کسی که از نور فطری به نور تفصیلی که همان راه عترت میباشد منتقل نگردد، هرچند روزها را روزه بدارد و شبها را با عبادت و نماز بگذراند، همچنان در ظلمت است.
نور، نامی از نامهای خداوند و اسم یکی از سورههای قرآن کریم است و از کلماتی است که در قرآن و احادیث، کاربردهای بسیاری دارد و بر مصادیق گوناگونی اطلاق شده است. گرچه این مصادیق از نوع واحدی نیستند ولی ویژگی خاصی در آنها سبب شده است که آنها را نور بنامند.
نور حقیقی و مطلق فقط خداوند است و همه انوار الهی و معنوی که در قرآن و روایات به طور صریح به آنها اشاره شده از جمله قرآن، پیامبر(ص)، ائمه اطهار(ع)، مؤمن، عقل و علم و …. همگی از نور واحد خداوندی سرچشمه گرفتهاند که در این صورت نور آنها غیرحقیقی و عارضی میباشد. بنابراین هر موجودی به هر نسبت که با او ارتباط و نزدیکی دارد به همان اندازه نورانیت و روشنایی کسب میکند.
در آیات، نار به عنوان یکی از نعمات الهی، جایگاه بالایی دارد و از واژگان دو مفهومی قرآن است.
ثبت دیدگاه