ولادت کریم اهلبیت امام حسن مجتبی ع
مطلع شعر من از عشق تو حیران شده است
بیت در بیت دلم بیسر و سامان شده است
عالم پیر دگرباره چه در بر دارد
گوئیا شور جوانیست که در سر دارد
لحظه آمدنش غصه نهان خواهد شد
“عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد”
و خدا خواست که یک برگ دگر رو بکند
جهت قبلهنما روی به آن سو بکند
مژده آمدنش تا به پیمبر دادند
همه ذرات جهان در تب و تاب افتادند
نور خورشید ز دامان قمر میآید
چقدر طفل به مادر به پدر میآید
چهرهاش، ناز نگاهش به پیمبر رفته
کرم و عاطفهاش نیز به مادر رفته
این پسر کیست چنین جلوه محشر دارد
از همین کودکیاش هیبت حیدر دارد
ماه مهمانی حق نیز به مهمانی اوست
امشب افطار علی بوسه به پیشانی اوست
و در آن لحظه که این کودک شیرین آمد
شک ندارم که خدا نیز به تحسین آمد
تا در آئینهی او حُسن خدا را دیدند
نام او را ز سماوات حَسن نامیدند
بر لبان علی و فاطمه لبخند آمد
کوچه امشب به تماشای حسن بند آمد
و خداوند روی سر در افلاک نوشت
هست او سید و آقای جوانان بهشت
✏️مهدی چراغزاده
ثبت دیدگاه