ماجرای رفتار امیرالمومنین با خزانه پر از طلا و نقره در کلام استاد انصاریان+صوت
16 آذر 1402 - 11:45
شناسه : 66629
5

ماجرای رفتار امیرالمومنین با خزانه پر از طلا و نقره در کلام استاد انصاریان+صوت حجت‌الاسلام انصاریان گفت: شیخ بهایی سه میوه برای شناخت مطرح کرده است، یکی از آنها، این است که شناخت باعث می‌شود تا دورنمایی از عظمت پروردگار در قلب انسان تجلی کند. به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام […]

پ
پ

ماجرای رفتار امیرالمومنین با خزانه پر از طلا و نقره در کلام استاد انصاریان+صوت

حجت‌الاسلام انصاریان گفت: شیخ بهایی سه میوه برای شناخت مطرح کرده است، یکی از آنها، این است که شناخت باعث می‌شود تا دورنمایی از عظمت پروردگار در قلب انسان تجلی کند.

ماجرای رفتار امیرالمومنین با خزانه پر از طلا و نقره در کلام استاد انصاریان+صوت

به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان مفسر قرآن کریم و استاد حوزه علمیه، در شب سوم مراسم عزاداری دهه سوم جمادی‌الاول در حسینیه همدانی‌ها به میوه‌های شناخت در وجود آدمی پرداخت و اظهار داشت: شیخ بهایی سه میوه برای شناخت مطرح کرده است؛ یکی از آنها، این است که شناخت باعث می‌شود تا دورنمایی از عظمت پروردگار در قلب انسان تجلی کند.

ماجرای جوانی که عرش را می‌دید

وی افزود: وقتی این نوع شناخت در وجود انسان تجلی پیدا کند، فرد خود را هزینه مسائل دنیوی نمی‌کند چون همه چیز غیر از خدا در نظر آنان کوچک است، در نتیجه «به‌دست‌آوردن‌ها» و «از دست دادن‌ها» در زندگی دنیوی روی آنها تأثیر نمی‌گذارد و از این مسائل خوشحال و یا ناراحت نمی‌شود.

وی در ادامه به داستانی از پیامبر اسلام(ص) در کتاب کافی اشاره کرد و گفت: روزی بعد از نماز صبح، پیامبر اکرم(ص) رو به مردم برگشت و جوانی را دید که حال و چهره این فرد با همه کسانی که در مسجد بودند، متفاوت است. به این جوان فرمودند حال تو چگونه است؟ گفت یا رسول الله(ص)، اکنون گویی عرش را می‌بینم و اگر در این وضعیت شمش طلا و یا سنگی به من بدهند، تفاوتی در حال من ایجاد نمی‌شود چرا که ارزش آنها در نظرم یکسان است.

ما نباید آبروی بندگان خدا را ببریم

انصاریان تصریح کرد: در برخی کتب هم نوشته شده که این جوان در ادامه به پیامبر(ص) گفت که من شب‌ها ناله اهل دوزخ و سپاس اهل بهشت را می‌شنوم. این موضوع را امیرالمومنین(ع) هم در خطبه متقین بیان می‌کنند به این صورت که عده از افراد در همین دنیا زندگی می‌کنند اما گویی در بهشت هستند و از نعمات آن بهره‌مند می‌شوند و یا در دوزخ هستند و عذاب آن را می‌چشند. این جوان در ادامه به پیامبر(ص) گفت اجازه می‌دهید که اکنون برخیزم و افراد بهشتی و جهنمی این جمع را به شما نشان دهم که پیامبر(ص) فرمود تا همین جا بس است چرا که ما نباید آبروی بندگان خدا را ببریم.

این استاد حوزه علمیه ادامه داد: امیرالمومنین(ع) به وزارت دارایی حکومت‌شان رفتند و دیدند که انبارها پِر است، وزیر دارایی خود را فراخواندند و گفت همه این اموال را بین مردم تقسیم کن چرا که این‌ها حق مردم است. اولین چیزی که امیرالمومنین(ع) بین مردم تقسیم کرد، طلا و نقره بود و آخرین چیزی که بین مردم تقسیم شد، کاه بود. امیرالمومنین(ع) دلبسته مادیات دنیوی و اموال نبود به همین دلیل بین طلا و کاه تفاوتی قائل نمی‌شد.

یک مسیحی با شناخت کامل از امیرالمومنین، مسلمان شد

این استاد اخلاق با بیان اینکه «شناخت باعث می شود تا از به دام افتادن در تله گناهان در امان بماند و به مقامات بالای دنیوی و اخروی برسد»، تصریح کرد: در کتاب ارشاد مفید آمده است که یک مسیحی نزد امیرالمومنین(ع) آمد و پرسید آیا تو پیغمبر هستی؟ چون آثار نبوت را در تو مشاهده می‌کنم، امیرالمومنین(ع) پاسخ دادند که نه، من جانشین پیغمبر اسلام(ص) هستم، آن مسیحی گفت من دیگر با تو حرفی ندارم و تنها من را مسلمان کن؛ این فرد در ادامه با امیرالمومنین(ع) به صفین آمد و شهید شد.

صوت کامل این سخنرانی را بشنوید:

پایان پیام/

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.