ابوالفضل خدائی: با نزدیک شدن به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و روی کار آمدن دولت سیزدهم، احتمال می رود قوه مجریه دست به تغییراتی تازه در برخی از حوزه ها بزند. در بحث سیاست خارجی، موضوع چگونگی روابط با کشورهای منطقه، نقش آفرینی به عنوان یکی از کشورهای تأثیرگذار در معادلات همواره از موضوعات مهمی بوده که با تغییر دولت ها در جمهوری اسلامی ایران مطرح می شود. دکتر دیاکو حسینی کارشناس ارشد سیاست خارجی در گفتگو با خبرآنلاین معتقد است که نظام ایران تابعی از سیاست های کلی و تعیین شده توسط نهادهای سیاستگذاری است که چنین روندی با روی کار آمدن دولت های جدید در ایران تغییر نمی کند. در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:
دیدگاه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را درباره سیاست های کلان منطقه ای ایران چه طور ارزیابی می کنید؟
البته تا کنون نامزدها مواضع خود را در مورد سیاست های کلان منطقه ای عنوان نکرده اند و نمی توان ارزیابی دقیقی نسبت به آن داشت، بنابراین برای پاسخ به این سوال باید نگاهی کلی تر به موضوع داشت. تحولات در منطقه درگیر دو واقعیت بزرگ بود: یکی جنگ افغانستان و عراق با حضور نظامی آمریکا در این منطقه و پیامدهای امنیتی آن برای ایران. دومین مساله بحث بهار عربی بود به خصوص در سوریه و یمن که منجر به آشفتگی ها و ناآرامی ها در سطح منطقه شد. این مسائل در ادامه اقتضائاتی را برای ایران ایجاد کرد که بخشی از آن مربوط به کمک های مستشاری ایران به سوریه و یمن بود. در این برهه زمانی شاهد هستیم که ایالات متحده درصدد کاهش نیروهای نظامی خود در منطقه برآمده و دو جنگ سوریه و یمن مراحل پایانی خود را سپری می کنند آن هم در شرایطی که برخی کشورهای منطقه زمانی به دنبال آن بودند تا با تغییر نظام این کشورها حکومت های مورد نظر خود را مستقر کنند. بنابراین می توان گفت که جو منطقه به سمت آرام شدن در حال حرکت کردن است. به همین جهت آن دسته بندی های سابق که بین ایران، عربستان، دیگر کشورهای منطقه و حتی غرب و آمریکا بود به تدریج در حال رنگ باختن و از بین رفتن است. در همین راستا باید عنوان کرد که سیاست های ایران در ادوار گذشته کاملا دیکته شده توسط این محیط ژئوپلتیکی بود. به طور طبیعی از آنجایی که تحولات در منطقه در حال تغییر بوده سیاست های ایران نیز دستخوش تغییر خواهد شد. این سیاست ها همواره در نهادهای بالادستی در ایران از جمله شورای امنیت عالی تنظیم می شد و در نهایت رهبری تصمیم آخر را در این زمینه اتخاذ می کرد. با توجه به این مساله نمی توان انتظار داشت که روی کار آمدن دولت جدید این مساله تغییر چندانی کند.
ایران ناگزیر است که در نهایت به سمت تنش زدایی منطقه ای حرکت کند. مساله ای که آغاز شده و کاملا هم در اختیار دولت نیست. نمونه های آن را از جمله گفتگوهای ایران و عربستان در عراق و پیش تر گفتگوهای امنیتی بین ایران و امارات شاهد بودیم که انتظار می رود در آینده نیز همین روال ادامه یابد. به ویژه آنکه ایالات متحده نیز علاقه چندانی به این مساله ندارد که بار دیگر وارد درگیری های منطقه ای شود. به طور خلاصه هر دولتی که در ایران سرکار بیاید فضای کنونی به سمت آرامش حرکت خواهد کرد.
به مساله ایجاد فضای آرامش در منطقه اشاره کردید؛ یکی از طرح هایی که دولت جمهوری اسلامی ایران برای تحقق این امر بر آن تاکید داشت طرح صلح هرمز بود، به نظر شما آیا انتظار می رود که این طرح در دولت بعدی نیز پیگیری شود؟
بله چرا که روابط خوب و دوستانه و همچنین حُسن همجواری یکی از سیاست های کلی نظامی ایران است که باید همه دولت ها آن را دنبال کنند. ممکن است چارچوب های دیپلماتیک و قالب ها دقیقا به یک شکل نباشد اما مسیر کلی تنش زدایی با کشورهای منطقه است. علاوه بر این مسائل مهمی چون کاهش تحریم ها که در آستانه آن هستیم و همچنین تاکید بر رونق تولید و صادرات که دولت جدید نیز مکلف به اجرای آن است، اقتضا پیدا می کند که روابط ایران با همسایه ها بهبود پیدا کند. در نتیجه این مسیر تنش زدایی هر چند متفاوت با طرح های دولت آقای روحانی تداوم خواهد داشت.
اهمیت مسائلی که بدان اشاره کردید از آنجا بیشتر شود که منطقه شاهد تحولاتی امنیتی است. به ویژه کشور همسایه ما یعنی افغانستان که اخیرا ایالات متحده خروج نیروهای نظامی خود را آغاز کرده است. به نظر شما دولت بعدی برای مقابله با تهدیدهای امنیتی چه سیاست هایی را در پیش بگیرد؟
در خصوص افغانستان ایران از سیاستی کلی و اصولی پیروی می کند که شامل خروج نیروهای بیگانه از این کشور، برقراری صلح و رفاه و حمایت از مردم این کشور برای انتخاب دولت مستقل است. از همین رو ضروری است که ایران نقش طبیعی خود را به عنوان کشوری همسایه و میانجی در صحنه افغانستان ایفا کند و با همه طرف های منازعه در این کشور ارتباطات منطقی و غیرجانبدارانه داشته باشد تا دولتی دموکراتیک در این کشور اداره امور را بدست گیرد تا بدون اتکا به قدرت های خارجی بتواند ثبات را به افغانستان بازگرداند.
به مساله گفتگوهای ایران و عربستان در خصوص یمن اشاره کردید. در این راستا شاهد گفتگوهایی در عمان هستیم و همزمان تلاش های وزیر خارجه ایران برای تداوم گفتگوهای یمنی یمنی نیز ادامه دارد که آخرین آن دیدار با مارتین گریفیتس نماینده سازمان ملل بود. به نظر شما این روند در دولت بعدی نیز ادامه دارد یا احتمال می رود با بروز برخی اختلافات ایران و عربستان به سمت مسیر تنش زا بازگردند؟
خیر اینطور نیست. جنگ یمن به خوبی نشان داد که هیچ یک از طرفین قادر به شکست طرف دیگر نیستند. این روند هزینه ها و تلفات زیادی را متوجه این کشور کرده است. در این بین ایران بارها اعلام کرده که این راه حل یمن نظامی نیست؛ حتی از سوی نیروهای مسلح ایران نیز عنوان شد. با توجه به فضایی که در یمن برای بازگشت به صلح به وجود آمده است، انتظار می رود دولت بعدی ایران نیز با آن ملاحظات و سوابق با یک فرمول قابل قبول برای همه طرفهای متنازع به سمت صلح با کشورهای همسایه و تقسیم قدرت منصفانه و مبتنی بر قانونمندی در داخل یمن حرکت کند. در نتیجه تغییر دولت در ایران نمی تواند بر این گرایش تاثیر منفی بگذارد. ایران از چنین فرصتی در راستای گفتگوهای یمنی یمنی استفاده خواهد کرد و از سایر ظرفیت های منطقه ای نیز برای تنش زدایی با عربستان سعودی نیز بهره خواهد برد تا صلح و ثبات در یمن محقق شود.
در خصوص سوریه چطور؟ با توجه به پیروزی مجدد بشار اسد در انتخابات ریاست جمهوری…
سوریه همچنان اوضاع پیچیده ای دارد. علی رغم شکست داعش و ناکامی تلاش ها برای براندازی حکومت آن، این کشور متحمل هزینه های زیادی شده است. بازسازی این کشور نیز به تنهایی از عهده هیچ کشوری برنخواهد آمد و لذا تنها راه باقی مانده همکاری های منطقه ای برای بازسازی آن است. هنوز مناطقی در این کشور وجود دارد که خارج از کنترل سوریه بوده و وجود چنین مساله ای اهمیت همکاری های کشورهای منطقه را برای بازپس گیری آن بیشتر می کند. اگرچه کشورهایی چون آمریکا و عربستان به دنبال سرنگونی دولت بشار اسد بودند اما باید در نظر داشته باشیم تا زمانی که سوریه نتواند روی پای خود بایستد و قلمروی حاکمیتی را به مرزهای خود برساند نمی توان قاطعانه گفت که این کشور پیروز مطلق بوده است.
در حال حاضر رقابت کشورهای منطقه در سوریه وارد فاز اقتصادی شده است. کشورهایی که بتوانند در زمینه فعالیت های اقتصادی و موضوع آوارگان نقش بیشتری ایفا کنند به طور طبیعی وارد فاز جدیدی از قدرت نرم در کشاکش سوریه خواهند شد. ضمن اینکه استقلال سوریه، بازگشت آوارگان و بازسازی ویرانه های ناشی از جنگ نقش مهمی در آینده این کشور ایفا خواهد کرد.
در خصوص عراق چطور؟ با توجه به نزدیک بودن انتخابات پارلمانی...
عراق وضعیت با ثبات تری نسبت به سوریه دارد، با توجه به اینکه رقابت های در این کشور کنترل شده تر است. به ویژه آنکه دولت تازه آمریکا بر سر کار آمده و درک واقع بینانه تری نسبت به نفوذ خود در عراق و کشورهای همسایه دارد. ایران برای ایجاد ثبات در عراق نیازمند همکاری با همه کشورهای همسایه عراق از جمله عربستان سعودی داریم و اگر روند روابط تهران و ریاض به همین روال مثبت، سازنده و نتیجه بخش باشد می تواند تاثیر مثبت و مستقیمی در ایجاد آرامش در عراق بگذارد. از همین رو باید منتظر بود و دید که مسیر تنش زدایی با عربستان در دولت بعدی ایران با چه فرمولی به پیش خواهد رفت تا منافع همه کشورها در عراق حفظ شود و از همه مهمتر استقلال این کشور نیز تضمین شود. در این بین نوع واکنش آمریکا بر تفاهمی که می تواند بین تهران و ریاض در موضوع عراق شکل گیرد نیز مهم خواهد بود. به هر روی می توان نسبت به چشم انداز 4 یا 5 ساله منطقه با توجه به روندی که آغاز شده خوش بین بود. ضمن اینکه باید در نظر داشت این روند مثبت زیاد تحت تاثیر انتخابات ریاست جمهوری ایران قرار نخواهد گرفت. این تحولات روند مستقلی را خواهند داشت که در آینده نیز ادامه خواهند داشت.
یکی از مسائل مهم منطقه ای مربوط به مناقشه قره باغ و بازیگران آن بود، حتی به دولت نیز انتقاداتی در این زمینه می شد. فکر می کنید اولویت های دولت آینده با توجه به تحولاتی که پیش آمده چیست؟
مساله قفقاز یک مساله تاریخی به شمار می رود. آنچه که به عنوان انفعال مطرح شد ناشی از نبودن رویکردهای بلندمدت ایران در این حوزه است. تغییرات ژئوپلتیکی در حوزه قفقاز سرعت زیادی دارد. این به دلیل نقش آفرینی بیشتر ترکیه، نقش مهم و نگاه متفاوت روسیه، نقش نوظهور چین و کاهش نقش غرب در این حوزه است. ایران به یک استراتژی بلندمدت در حوزه قفقاز که در حال تبدیل شدن به یک هاب انرژی است نیاز دارد. هابی که در حال انتقال انرژی از آسیای مرکزی به سمت آناتولی و اروپای شرقی است. فقدان این استراتژی در دولت کنونی و همچنین دولت های پیشین نقش آفرینی بیشتر ایران در این منطقه را با اختلال مواجه کرده است و از همین رو از ظرفیت های آن به خوبی استفاده نشد. با وجود چشم اندازی که برای لغو تحریم ها وجود دارد، امکان صادرات انرژی از سوی ایران به اروپا، قفقاز می تواند نقش کلیدی را برای ما داشته باشد. با درنظر گرفتن این شرایط و وضعیت قومی سیاسی که در جنوب قفقاز در حال شکل گیری است ایران به آن استراتژی بلندمدت نیاز دارد و دولت بعدی نیز می تواند در تدوین این استراتژی، تثبیت و شروع به اجرای آن نقش داشته باشد. لازمه تحقق این استراتژی داشتن دید اقتصادی از سوی ایران به حوزه خزر و قفقاز است تا از این ظرفیت به خوبی استفاده شود. باید منتظر بود و دید که آیا دولت بعدی می تواند در تدوین چنین استراتژی نقش خود را ایفا کند یا خیر.
یکی از بازیگران حوزه قفقاز کشور ترکیه است که اخیرا تحرکات زیادی در این حوزه داشته است، به نظر شما آیا این تحرکات می تواند برای ایران تهدیدآمیز باشد و رابطه تهران و آنکارا را تحت تاثیر قرار دهد؟ فکر می کنید دولت بعدی باید چه سیاستی را در این زمینه در پیش گیرد؟
ترکیه یک قدرت منطقه ای در حال ظهور است که فارغ از تحولاتی که در ایران رخ می دهد به رشد خود ادامه می دهد. ترک ها از زمان فروپاشی شوروی مدت هاست که در آرزوی تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای در حوزه آسیای مرکزی خزر و قفقاز هستند. امروز ترکیه به این اهداف نزدیک تر شده است و ایران نیز می تواند رقابتی را با این کشور داشته باشد. در عین حال ظرفیت های همکاری نیز بین ایران و ترکیه در قفقاز وجود دارد که در صورت تحقق می تواند نقش مکملی را برای ایران داشته باشد. در شرایطی که ایران فاقد چنین بینش و استراتژی باشد این رد همکاری می تواند تبدیل به رقابت مخرب و منفی شود که می تواند تهدیداتی را در مرزهای شمالی برای ایران ایجاد کند. با توجه به اینکه یکی از گرایشاتی که در ترکیه مطرح بوده پان ترکیسم است می تواند از این جهت نقش منفی داشته باشد. این موضوع در حوزه انرژی نیز مطرح است چراکه ترکیه در حال مصادره کردن همه فرصت های ترانزیتی انرژی از حوزه خرز به آسیای مرکزی به سمت اروپا است. در صورتی که ایران در حوزه ژئواکونومی قفقاز غایب باشد در آن صورت ترکیه به طور مسلم این بازار را مصادره خواهد کرد و به همین جهت می تواند یک رقیب بزرگ برای ایران تبدیل شود. ایران اگر استراتژی حساب شده را داشته باشد ترکیه در این منطقه قدرت مانور محدودتری خواهد داشت و از همین رو می تواند در تکمیل با ایران در آن نقش آفرینی مدنظرخود در حوزه خزر قفقاز و آسیای مرکز دست پیدا کند. این نقش آفرینی کنترل شده ترکیه نه تنها برای ایران قابل قبول بلکه مفید نیز خواهد بود.
>>> این مطالب را هم بخوانید:
میان واشنگتن و پکن جنگ نمیشود؛آمریکا به دنبال بازارهای جدید است
زنگ خطر برای کاخ سفید؛جنگ اتمی یک احتمال واقعی است
تصمیم پنتاگون علیه چین؛جنگ سرد یا گرم؟
چین به آمریکا هشدار داد
خیز نظامی بیسابقه آمریکا مقابل چین و روسیه؛دستور مهم بایدن به پنتاگون
310311/23
ثبت دیدگاه