درسهای حاج قاسم برای ما و فلسطینیها
فلسطینیهای مظلوم که تا دیروز در مقابل سلاحهای پیشرفته اسرائیل اشغالگر، تنها به پرتاب سنگ اکتفا میکردند، حالا، صاحب موشک شدند و رژیم صهیونیستی را به زانو در آوردند.
به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، این روزها که نیروهای مقاومت مصمم برای پیروزی تلاش میکنند و دست به عملیات آفندی علیه اشغالگران قدس زدند، بیش از گذشته یاد حاج قاسم میافتیم؛ مردی که برای بیداری اسلامی تلاش میکرد و خودش را وقف کشور و اسلام کرد.
حاج قاسم آنقدر ویژگیهای متفاوت و ابعاد وجودی گسترده داشت که در وصف نمیگنجد؛ مردی که از کودک و بزرگ مورد احترام بود و محبوب؛ به وقت جنگاوری و نبرد، مرد میدان بود و به وقت خانواده و سرکشی به فرزندان شهدا، پرعطوفت و پُر از مهر پدرانه.
اما حاج قاسم که بود و در موفقیتها و پیروزیهای مردم فلسطین چه نقشی داشت؟ دانشآموزان ایرانی درباره سردار دلها در کتاب درسیشان میخوانند.
مثلا در درس هفتم کتاب آمادگی دفاعی پایه نهم، درباره زندگی حاج قاسم آمده است: ظلم بیداد میکرد؛ ظلم شاه به ملت مظلوم ایران، ظلم خوانین به روستاییان. سال ۱۳۳۷ بود. نوزادی در یکی از روستاهای محروم کرمان دیده به جهان گشود و از همان کودکی طعم تلخ فقر و ظلم و بیعدالتی را چشید. کسی نمیدانست چند ده سال دیگر او خار چشم بزرگترین ظالمان جهان و امید دل مظلومان عالم خواهد شد.
نامش قاسم بود. گویا قسم خورده بود تمام عمرش را صرف مبارزه با ظالمان و یاری مظلومان کند. از ۱۳ سالگی لذت آسایش در کنار خانواده را بر خود حرام کرد و راه هجرت را در پیش گرفت؛ هجرت برای قوی شدن و دست و پنجه نرم کردن با غول ظلم و یاری مظلوم. با تحصیل علم، اندیشهاش را، با عبادت روحش را، با کار بنیه اقتصادیاش را و با ورزش جسمش را قوی کرد.
یک روز شنید مردی به نام روح الله خمینی پرچم انقلابی بزرگ را به اهتزار در آورده است. انقلابی که قصد داشت به حکومت ظلم شاهنشاهی پایان دهد و جمهوری اسلامی را جایگزین آن نماید. امام خمینی(ره) قویترین مردم معاصر در تمامی ابعاد بود. هر چند آمریکا حامی سرسخت شاه ظالم بود اما انقلاب اسلامی با رهبری آن ابرمرد تاریخ و یاری ملت ایران و ایثار و فداکاری قاسم سلیمانیها به پیروزی رسید.
آمریکا تصمیم گرفت از ملت ایران انتقام بگیرد. در چند نقطه از ایران شورش به پا کرد. قاسم سلیمانی لباس رزم پوشید و پاسدار انقلاب شد. در هر شهر رد پای دشمن دیده میشد. قاسم در آنجا حاضر میشد و همراه با دیگر یاران انقلاب، امنیت و آرامش را به مردم و شهرها باز میگرداند.
آمریکاییها وقتی با غائله نتوانستند انقلاب را سرنگون کنند. جنگی بزرگ به راه انداختند و همه کشور را درگیر یک جنگ هشت ساله کردند. قاسم در تمام این هشت سال در جبههها جنگید. او فرمانده لشکر همیشه قهرمان به نام لشکر 41 ثارالله بود. آمریکا در جنگ هم نتوانست انقلاب را شکست دهد.
بعد از رحلت امام خمینی(ره)، شاگرد برجسته ایشان، حضرت آیت الله خامنهای راه پرفراز و نشیب انقلاب را ادامه داد. انقلاب حالا از مرزها فراتر رفته بود و به مستضعفان عالم یاری میرساند. مأموریت حاج قاسم سلیمانی دیگر در حد کشور نبود؛ در سطح بین المللی بود. او فرماندهی سپاه قدس را برعهده داشت.
فلسطینیهای مظلوم که تا دیروز در مقابل سلاحهای پیشرفته اسرائیل اشغالگر، تنها به پرتاب سنگ اکتفا میکردند، حال با یاری سپاه قدس، صاحب موشک شدند و رژیم صهیونیستی را به زانو در آوردند. لبنانیها که نمیتوانستند اسرائیل را از کشورشان بیرون کنند، با یاری سپاه قدس، سپاه قدرتمندی به نام حزبالله را تشکیل دادند و اسرائیل اشغالگر را بیرون انداختند.
پرچم اسلام روز به روز مرتفعتر شد و انقلاب اسلامی در نظر مظلومان عالم محبوبتر. آمریکا این بار دست به فریب تازهای زد. یک اسلام قلابی درست کرد به نام داعش(دولت اسلامی عراق و شام) و با این اسلام، جنایتهای زیادی مرتکب شد. بخشی از سوریه و عراق را اشغال کرد، خانهها و شهرها را ویران نمود؛ دهها هزار نفر از مردم بیگناه را به طرز وحشیانهای کشت و همه را به گردن اسلام انداخت. او میخواست مردم را از اسلام واقعی بیزار کند.
این بار مأموریت حاج قاسم سلیمانی بسیار سختتر از مأموریتهای قبل بود. او باید در سطح بینالمللی با یزید زمان، آمریکاییهای جنایتکار میجنگید و اسلام قلابی را رسوا میکرد.
جای نگرانی نبود. او بسیار قویتر از قبل شده است. با شجاعت بینظیرش، با تدبیر زبانزدش و اخلاص منحصر به فردش، جوانان و رزمندگان با اخلاص و علاقهمند به اسلام و اهل بیت(ع) و همچنین با حمایت معنوی مرجعیت و بزرگان دو کشور عراق و سوریه، در قالب گروههای مردمی(حشد الشعبی در عراق و جیش الوطنی در سوریه) را سازماندهی کرد و با این کار به مردم عراق و سوریه چنان قدرتی بخشید که آمریکا را شکست دادند و این دو سرزمین را از اسلام قلابی پاکسازی کردند.
حالا اسلام ناب محمدی(ص) در چشم مستضعفین عالم درخشانتر و محبوبتر از قبل خودنمایی میکرد. حاج قاسم سلیمانی به مقتدرین و دوست داشتنیترین سرباز جهان اسلام تبدیل شده بود و آمریکا به منفورترین دشمن بشریت. از همین رو کینه حاج قاسم به دل آمریکا نشسته بود.
آنها رو در رو نمیتوانستند با این پهلوان جهان اسلام دست و پنجه نرم کنند بنابراین دست به عملیات ناجوانمردانهای زدند و در یک شب تاریک در حالی که حاج قاسم سلیمانی به عنوان مهمان رسمی دولت عراق وارد فرودگاه بغداد شده بود، بعد از استقبال مقامات رسمی، در حالی که سوار بر خودرو از فرودگاه خارج میشد، توسط پهپادهای مسلح به موشک مورد هدف قرار گرفت و به همراه دوست و همرزم همیشگیاش ابومهدی المهندس به فیض عظمای شهادت نائل گردید. شهادت او باز هم آمریکا را شکست داد. نفرت از آمریکا بیشتر و محبوبیت حاج قاسم افزودهتر شد.
حالا حاج قاسم به یک مکتب تبدیل شده است؛ «مکتبی» که مستضعفین عالم در آن گام نهادهاند و تا نابودی کامل ظلم و اتصال به بزرگترین منجی بشریت حضرت مهدی(عج) آن را طی خواهند کرد».
پایان پیام/
ثبت دیدگاه