سالروز ازدواج پیامبر اکرم و حضرت خدیجه (س)
۱۰ ربیعالاول، سالروز پیوند آسمانی پیامبر ختمی مرتبت(ص) با امالمومنین خدیجه کبری(س)
خدیجه (سلاماللهعلیها) دختر خویلد بن اسد، زنی بازرگان و ثروتمند بود که به اِمرأةالقریش (یعنی شاهزاده خانم قریش) شهرت داشت. او اولین زنی بود که مسلمان شد و به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان آورد و اولین همسر پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مادر حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) است.
تعدادی از محققین بر این عقیدهاند که خدیجه قبل از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، اما طبق ادعای شهرت، خدیجه پیش از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دو بار ازدواج کرده بود.
در سبب این ازدواج گفته شده که خدیجه (سلاماللهعلیهم) دختر خویلد بن اسد، زنی بازرگان، توانگر و صاحب جاه و شرف بود. او مردان را برای تجارت اجیر میکرد یا برای آنها نصیبی از سود خود مقرر مینمود.
چون خدیجه (سلاماللهعلیهم)، اوصاف امانتداری و راستگویی و مکارم اخلاق پیامبر (صلیاللهعلیه وآلهوسلّم) را شنید، نزد آن حضرت فرستاد و به او پیشنهاد داد که با مال و کالای وی به شام سفر کند و بهره بیشتر و بهتر از سایرین دریافت نماید. خدیجه(سلاماللهعلیهم) غلام خود میسره را نیز در این سفر با حضرت (صلیاللهعلیهوآلهو سلّم) همراه نمود. در بازگشت از این سفر تجاری ، میسره، بانوی خود را از وقایع و اتفاقات سفر آگاه نمود. خدیجه(سلاماللهعلیهم) که زنی شریف و خردمند و با تدبیر بود برای حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیغام فرستاد و گفت: «ای پسرعمو، من خواهان ازدواج با تو هستم چراکه خویشاوند منی و در بین خاندانت، بزرگوار، امانتدار، خوشخلق و راستگویی» و به روایتی دیگر دوست خود نفیسه بنت منبه (منیه) را نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرستاد تا در این رابطه با محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفتگو کند. نفیسه نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهو سلّم) آمد و از علت ازدواج نکردن ایشان جویا شد. حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پاسخ دادند: «چیزی ندارم که با آن ازدواج کنم» نفیسه گفت: «اگر این مانع برطرف گردد و از تو دعوت شود با کسی که در زیبایی و مال و شرف همتای توست، با او ازدواج میکنی؟» حضرت پرسید: «او کیست؟» گفت: «خدیجه (سلاماللهعلیهم).»
خدیجه (سلاماللهعلیهم) از لحاظ نسب در ردههای میانی قریش و از لحاظ مجد و شرف و ثروت، والاترین زن قریش به شمار میآمد. از اینرو تمام مردان قریش در آرزوی آن بودند که بتوانند با او ازدواج کنند پس خواستگاریها کرده و حاضر شده بودند مهریههای سنگین بپردازند.
خواستگاری از خدیجه
وقتی پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از پیشنهاد ازدواج خدیجه آگاه شد، با خویشان و اعمام خود مشورت نموده، آنگاه به اتفاق ابوطالب و چند تن از اعمام خود، نزد ورقة بن نوفل پسرعموی خدیجه (سلاماللهعلیهم) رفتند و ایشان را از او خواستگاری نمودند.
سخنان ابوطالب
در مجلس خواستگاری، ابوطالب لب به سخن گشود و گفت:
«حمد و سپاس خدای این خانه را آن کسیکه ما را از ذریه ابراهیم و اسماعیل قرار داد و ما را در حرم امنی فرود آورد و بر مردم برتری داد و به این سرزمین برکت و نعمت بخشید، اما این برادرزادهام بر تمام مردان قریش برتری و رجحان دارد و در این برتری با هیچکس مقایسه نشود و در میان مردم، برایش همانندی یافت نشود. اگرچه از جهت مالی تهیدست است، اما مال، عاریهای است که پایدار نمیماند و سایهای است که زایل میشود. او به خدیجه (سلاماللهعلیهم)، راغب و خدیجه(سلاماللهعلیهم) نیز به او مشتاق است. ما آمدهایم که با رضایت خدیجه(سلامالله علیهم)، او را از شما خواستگاری کنیم. کابین او بر عهده من میباشد که اگر بخواهید پرداخت میکنم. قسم به خدای این خانه، محمد(صلی اللهعلیهوآلهوسلّم) دارای اقبالی بلند و دینی شایع و خردی کاستیناپذیر است.»
سخنان ورقة بن نوفل
بعد از سخنان ابوطالب، عموزاده خدیجه (سلام اللهعلیهم) شروع به سخن کرد، اما به لکنت افتاد و از پاسخ ابوطالب بازماند، پس خدیجه (سلاماللهعلیهم) شروع به سخن کرد و رضایت خود را از این ازدواج اعلام داشته و بیان داشت که حاضر است، مهریه خود را از مال خویش بپردازد که این سخن، تعجب حاضران را برانگیخت. پس گفتند: «عجیب است کابین مرد را زنان میدهند؟» ابوطالب خشمگین شد و از جای برخاست و گفت: «اگر مثل برادرزادهام بودید، زنان شما را با بیشترین کابین طلب میکردند و اگر فردی مثل شما باشد، حتی با کابینهای بالا، زنان حاضر به ازدواج با او نیستند.»
آنگاه ابوطالب، شتری کشت و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر خانوادهاش وارد شد.
مهریه
سرانجام مهریه این ازدواج، دوازده اوقیه طلا یا بیست ماده شتر جوان در نظر گرفته شد و خدیجه (سلاماللهعلیهم) به منزل رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شدند.
سن ازدواج
در ذکر سن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خدیجه کبری (سلاماللهعلیهم) بین مورخین اختلاف است، بعضی از آنان سن حضرت(صلی اللهعلیهوآلهوسلّم) را بیست و سه سال، عدهای بیست و پنج سال، برخی بیست و هشت سال و عدهای هم سن ایشان را زمان ازدواج، سی سال برشمردهاند.
این اختلاف درباره سن جناب خدیجه (سلامالله علیهم)، از شدت بیشتری بین مورخان برخوردار است. غالب مورخان و علمای اهلسنت که کتبشان در دست است بر چهل سالهبودن خدیجه در زمان ازدواج تاکید کردهاند. البته اقوال دیگر علماء نیز در اینباره قابل توجه است به گونهای که خواننده را در اینکه واقعاً سن حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم) در زمان ازدواج، چهل سال بوده یا نه جداً به تردید وا میدارد و این ظن را در شخص به وجود میآورد که سن ایشان در واقع بسیار کمتر از آن چیزی است که بسیاری از علمای اهلسنت و حتی بعضی از علمای شیعه بر آن تاکید داشته ادعای شهرت کردهاند.
فرزندان خدیجه
مورخان و نسبشناسان، ثمرهی ازدواج خدیجه (سلاماللهعلیها) با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهو سلّم) را دو پسر و چهار دختر دانستهاند. قاسم، عبدالله معروف به طیب و طاهر، زینب، امکلثوم ، رقیه و فاطمه (سلاماللهعلیها).
ثبت دیدگاه