حساب به دینار، بخشش به خروار
میگویند روزی فقیری به در خانه مردی ثروتمند میرود تا پولی را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنید که صاحبخانه با افراد خانواده خود بحث و درگیری دارد که چرا فلان چیز کمارزش را دور ریختید و مال من را اینطور هدر دادید؟!
مرد فقیر که این را میشنود قصد رفتن میکند و با خود میگوید وقتی صاحبخانه بر سر مال خود با اعضای خانوادهاش اینطور دعوا میکند، چگونه ممکن است که از مالش به فقیری ببخشد؟!
از قضا در همان زمان، در خانه باز میشود و مرد ثروتمند از خانه بیرون میزند و فقیر را جلوی خانه میبیند. از او میپرسد اینجا چه میکند؟ مرد فقیر هم میگوید کمک میخواسته اما دیگر نمیخواهد و شرح ماجرا میکند.
مرد غنی با شنیدن حرفهای او لبخندی میزند، دست در جیب میکند، مقداری پول به او میبخشد، و میگوید: حساب به دینار، بخشش به خروار.
*از آن زمان این ضربالمثل را در مورد افرادی به کار میبرند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بیحساب و کتاب، مال خود را میبخشند.
ثبت دیدگاه