ای کاش خدیجه(س) بود و میدید تو را
زهرا (س) که شبیهِ یاس نوخاسته شد
تا گفت بله، غمِ علی (ع) کاسته شد
در مجلس عقدشان ملائک گفتند
گل بود به سبزه نیز آراسته شد
این سو مولا، غرق تمنا و نگاه
آن سو زهرا(س) و خندههایی کوتاه
اسفند به کف ملائکه میخوانند
لاحول و لا قوة الا بالله
وقتی داماد مرتضی، شیر خداست
وقتی که عروس، نور هستی، زهراست
یعنی که تمام نسلشان، گُل پیِ گُل
سالی که نکوست، از بهارش پیداست
هر بار لباس تازه پوشید تو را
با شادی مادرانه بوسید تو را
امروز که میروی گلم خانه بخت
ای کاش خدیجه(س) بود و میدید تو را
📌 شاعر: حامد عسکری
ثبت دیدگاه