تلنگر | همه یکسان هستند
18 خرداد 1402 - 21:13
شناسه : 61086
7

همه یکسان هستند روزی بهلول در قبرستان بغداد، کله‌های مرده‌ها را تکان می‌داد، گاهی پر از خاک می‌کرد و سپس خالی می‌نمود. شخصی از او پرسید: بهلول! با این ‘ سرهای مردگان ‘ چه می‌کنی؟ گفت: می‌خواهم ثروتمندان را از فقیران و حاکمین را از زیردستان جدا کنم، لکن می‌بینم همه یکسان هستند. به گورستان […]

پ
پ

همه یکسان هستند

روزی بهلول در قبرستان بغداد، کله‌های مرده‌ها را تکان می‌داد، گاهی پر از خاک می‌کرد و سپس خالی می‌نمود.
شخصی از او پرسید:
بهلول! با این ‘ سرهای مردگان ‘ چه می‌کنی؟
گفت: می‌خواهم ثروتمندان را از فقیران و حاکمین را از زیردستان جدا کنم، لکن می‌بینم همه یکسان هستند.

به گورستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و افغان و آهی
شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت
که این دنیا، نمی‌ارزد به کاهی
به قبرستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بی‌کفن در خاک خفته
نه دولتمند، برد از یک کفن بیش

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.