شب قدر  و احیا در جبهه
28 فروردین 1402 - 18:50
شناسه : 59637
6

شب قدر  و احیا در جبهه شهد عشق اولين بار كه در جبهه رفتم، نزديک شب قدر بود. شب قدر كه رسيد، به اتفاق چندين تن از هم‌رزم‌هايم، به محل برگزاری مراسم احيا رفتم. از مجموع ۳۵۰ نفر افراد گردان، فقط بيست نفر آمده بودند. تعجب كردم…! شب دوم هم همين طور بود. برايم سؤال […]

پ
پ

شب قدر  و احیا در جبهه

IMG_20230417_174059_343

شهد عشق

اولين بار كه در جبهه رفتم، نزديک شب قدر بود. شب قدر كه رسيد، به اتفاق چندين تن از هم‌رزم‌هايم، به محل برگزاری مراسم احيا رفتم.

از مجموع ۳۵۰ نفر افراد گردان، فقط بيست نفر آمده بودند. تعجب كردم…!
شب دوم هم همين طور بود. برايم سؤال شده بود كه چرا بچه‌ها برای احيا نيامدند، نكند خبر نداشته باشند…؟!
از محل برگزاری احيا بيرون رفتم. پشت مقر ما، صحرايی بود كه شيارها و تل زيادی داشت.
به سمت صحرا حركت كردم، وقتی نزديک شيارها رسيدم، ديدم در بين هر شيار، رزمنده‌ای رو به قبله نشسته و قرآن را روی سرش گرفته و زمزمه می‌کند. چون صدای مراسم احيا از بلندگو پخش می‌شد، بچه‌ها صدا را می‌شنيدند و در تنهايی و تاريكی حفره‌ها، با خدای خود راز و نياز می‌كردند.
بعدها متوجه شدم آن بيست نفر هم كه برای مراسم عزاداری و احيا آمده بودند، مثل من تازه‌وارد بودند.

خاطرات شهيد رضا صادقی يونسی

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.