افطاری بهشتی در اسارت
در ایام سخت اسارت، یکی از راههای تحکیم ارتباط الهی، بحث نماز و روزه بود. بارها اتفاق میافتاد که هنگام نماز، دژخیمان بعثی به بچهها حمله میکردند و جهت آنها را از قبله تغییر میدادند و نماز را به هم میزدند. حتی یک شب مجبور شدیم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابیده و زیر پتو به جا بیاوریم.
روزه گرفتن، جرم سنگینتری بود. بچهها، غذای ظهر را میگرفتند در یک پلاستیک به قطر 30*30 میریختند. چهار گوشه آن را جمع کرده و گره میزدند، سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان میکردند و افطار میل مینمودند. اگر موقع تفتیش از کسی غذا میگرفتند، او را شکنجه میدادند.
آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیاناً در شب میدادند را بچهها به عنوان افطار میخوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب میگذشت.
خدا شاهد است امروز که سالها از اسارت میگذرد و به هنگام ماه مبارک رمضان، همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفرههایمان یافت میشود؛ ولی لذت افطار دوران اسارت را ندارد!
به نظر من آن غذا، غذای بهشتی بود و ما هنگام افطار واقعاً حضور خدا را احساس میکردیم. دعای افطار با حال و هوای معنوی خاصی توسط بچهها قرائت میشد.
هر چند پس از صرف افطاری تا افطار بعد، هیچ خبری از خوراکی نبود ولی خیلی برایمان لذت بخش بود.
راوی: سردار مرتضی حاج باقری
ثبت دیدگاه