سلام منجی عالم امکان و وعده الهی!
وعدهات را هزاران سال است که عرش به فرش داده و مهر به عشقش تپیده و ماه سر کشیده
لب گل خندیده
قاصدک شاد در اوج هوای نابش پریده
که خبر در راه است
منجی عالم امکان
میرسد…
میدهد حال تازه به دل تفدیده
میشود نور امیدی که دم صبح روشن میکند ویرانه را
میسازد خانه را
تو همانی که وعدهات را شبنم به لب تشنه گل داده
سنگ آواز آمدنت را در گوش رود خوانده
تو میآیی و میدانم جهان پر میشود از تو
ديديم ترا دوباره بر مي گردي
از باغ پر از ستاره برمي گردي
گفتند که چاره نيست بر درد فراق
انگار! براي چاره بر میگردي . . .
📝 فاطمه پاکدامن
اللهم عجل لولیک الفرج
ثبت دیدگاه