خانه‌ای قدیمی و وسایلی قدیمی‌تر
13 دی 1401 - 18:52
شناسه : 56062
2

خانه‌ای قدیمی و وسایلی قدیمی‌تر “همسر شهید بلباسی” روز بعد از شهادت سردار به خانه ایشان رفته و اینگونه، آن روز را روایت می‌کند: خانه‌ای قدیمی و وسایلی قدیمی‌تر؛ اما روح‌انگیز! در و دیواری که پر از عکس‌های شهدا بود. همسر حاجی، آرام نشسته بود و خروشش درونی بود. وقتی دور خانم حاجی جمع شدیم […]

پ
پ

خانه‌ای قدیمی و وسایلی قدیمی‌تر

“همسر شهید بلباسی” روز بعد از شهادت سردار به خانه ایشان رفته و اینگونه، آن روز را روایت می‌کند:

IMG_20230103_183126_316

خانه‌ای قدیمی و وسایلی قدیمی‌تر؛
اما روح‌انگیز!
در و دیواری که پر از عکس‌های شهدا بود.
همسر حاجی، آرام نشسته بود و خروشش درونی بود.

وقتی دور خانم حاجی جمع شدیم و اشک‌هایمان را دید، قربان صدقه‌مان رفت.

IMG_20230103_183147_934
گفت:
اگر حاجی، براتون کم‌کاری کرد بر من ببخشید!انگار زن و شوهر از یک روح بلند مشترک برخوردار بودند و من نمی‌دانم کدام کم‌کاری.‌ زینب دختر حاجی، وارد اتاق شد و ما را در آغوش گرفت و گفت:
خودم نوکر بچه‌هاتون هستم. پدرم اگه نیست من هستم.

IMG_20230103_183404_030
با خودم گفتم کاش پیکرت این‌طور نامرتب نبود تا همسرت بعد از سال‌ها، یک دل سیر، تو را تماشا کند…..

IMG_20230103_183242_393

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.