علیاصغر شاهزیدی با روایت خاطرهای از علی تجویدی میگوید: هر بار از ایشان میخواستم که اثر «باغ مست» را به من بدهد تا روی آن بخوانم میگفتند به کسی دادهام ولی تا استاد شهناز گفت، پذیرفتند. بعد از آن هم استاد تجویدی گفت: «میخواهی باغ مست را کار کنی؟» که به ایشان گفتم استاد هشت سال است گریه میکنم این کار را به من بدهید معلوم است که میخواهم. استاد هم در پاسخ گفت که «پس یک قطعه دیگر هم برای صدایت میسازم» که فردایش کار آماده بود؛ این اساتید چنین قدرتی در آهنگسازی داشتند.
به گزارش علنی به نقل از ایسنا، در یک جلسه بحث و بررسی با محوریت آواز ایرانی به نکاتی چون جایگاه زنان در موسیقی، الزام حضور انواع موسیقی در جامعه، همدلی هنرمندان با یکدیگر، حمایت از هنرمندان، رسیدگی به مطالبات هنرمندان جوان از طریق خانه موسیقی و … پرداخته شد.
جلسه بحث و بررسی برگزاری انتخابات «کانون خوانندگان ایرانی» با تاکید بر اهمیت وجودی این شاخه مهم از موسیقی و ضرورت حضور خواننده ایرانی در فعالیتهای اجتماعی، هنری و صنفی با حضور معصومه مهرعلی (خواننده و مدرس آواز) و علی اصغر شاهزیدی (خواننده و مدرس مکتب آوازی اصفهان) و فاضل جمشیدی (خواننده و فعال اجتماعی) صبح سه شنبه، چهارم آبان در هتل نیلو برگزار شد.
موسیقی و ارتباط آن با روح
در این نشست علی اصغر شاهزیدی درباره اهمیت موسیقی با ذکر یک خاطره، بیان کرد: چهلم آقای حبیب الله بدیعی در کرج بود که به همراه آقای تجویدی و چند نفر دیگر به آنجا رفتیم. آقای تجویدی گفت: «من میدانم که اکثر آقایان هنرمند غیرموسیقی با خود این را خواهند گفت که کاش ما هم موسیقیدان بودیم. زمانی که خداوند گِل انسان را سرشت و خواست روح را در کالبد او قرار دهد، روح نپذیرفت تا اینکه با موسیقی راضی به حضور در کالبد انسان شد.» این مسئله مطلبی است که عرفای ما به آن اعتقاد داشته و در مثنوی به وفور به چشم میخورد.
او ادامه داد: موسیقی بی کلام، پاپ و جاز هر کدام مخاطب خود را دارند. همه اقشار باید هر موسیقی که میخواهند گوش دهند و نمیتوان کسی را اجبار کرد چیزی را که نمیخواهد گوش دهد. جوان زیر ۳۰ سال آنقدر انرژی دارد که ترجیح میدهد موسیقی شاد و پر انرژی گوش دهد و نمیتوان از او انتظار داشت که به پای موسیقی با کلام مولانا بنشیند.
موسیقی ایرانی باید به دست تجویدیها ساخته شود
این هنرمند بیان کرد که موسیقی ایرانی را باید اساتیدی چون تجویدی با اشعار شعرایی چون مولانا و حافظ بسازند.
او ادامه داد: یک بار به آقای تجویدی گفتم میخواهم شاهنامهخوانی داشته باشم. کمی به من نگاه کردند دستشان را روی سر خود گذاشتند و پس از لحظاتی گفتند: «ساختم». گفتم: «چه را؟» گفتند: «ساختم دیگر». کمی بعد همسر ایشان با من تماس گرفت و گفت که به منزلشان بروم و دیدم استاد واقعا کار را ساخته و از من خواست که روی موسیقی آن بخوانم.
این خواننده همچنین بیان کرد: یک بار دیگر هم همراه استاد شهناز و استاد تجویدی بودم که استاد شهناز از استاد تجویدی درخواست کرد که چند تا از کارهایشان را به من بدهند که با حضور خود استاد تجویدی روی آنها بخوانم که ایشان هم گفتند: «چه خوب». گرچه که پیش از آن هر بار از ایشان میخواستم که اثر «باغ مست» را به من بدهد تا رویش بخوانم میگفتند به کسی دادهام ولی تا استاد شهناز گفت، پذیرفتند. بعد از آن هم استاد تجویدی گفت: «میخواهی باغ مست را کار کنی؟» که به ایشان گفتم استاد هشت سال است گریه میکنم این کار را به من بدهید معلوم است که میخواهم. استاد هم در پاسخ گفت که «پس یک قطعه دیگر هم برای صدایت میسازم» که فردایش کار آماده بود. درواقع این اساتید چنین قدرتی در آهنگسازی داشتند و در کارهایشان حرف دل مردم را میزدند.
استاد آواز ادامه داد: هر کسی هر چه بخواند چه خوب و چه بد طرفدار خود را دارد. ما باید افرادی چون استاد جلالالدین تاج را الگو قرار دهیم. این استاد به گونهای بود که اگر صدای آواز کسی مانند مرغ هم بود، او در پاسخ به آن فرد میگفت: «شما چقدر گرم میخوانید». در یکی از کلاسهای ایشان خانم و آقایی دست در دست هم آمدند که آقای تاج از آنها پرسیدند که شما میخوانید؟ آقا گفت بله و زن نه. استاد از آقا سوال کردند که همانند چه کسی، او گفت همانند عارفی که پاپ میخواند. استاد تاج گفتند: «به به بسیار خوب است». ولی زمانی که آن مرد شروع به خواندن کرد اگر هرکس دیگری جای استاد تاج بود میگفت: «ما را مسخره کردهای؟» ولی استاد تاج اینگونه برخورد نکرد و از او پرسید: «مشوق شما کیست؟» که او گفت: «مادرم». استاد هم گفت: «به به سلام جلال را به مادر برسان.»
موسیقی آوازی ما امروز در یک بن بست قرارگرفته است
او درباره خانه موسیقی گفت: خانه موسیقی جایی است که باید جوانها را تربیت کند، به آنها برای فعالیتشان راهکار دهد، کمک مالی کند و برای آنها استاد خوب در نظر بگیرد تا زیر نظر هر کسی آموزش نبینند. البته من هر بار به آقای نوربخش کاری سپردهام با روی باز انجام دادهاند. ولی خانه موسیقی بودجه ندارد و دولت باید به آنها بودجه دهد که بتوانند خیلی کارها را انجام دهند. اینها باید از دولت برای بودجه مطالبه داشته باشند. بودجه خانه موسیقی باید سهمی در بودجه دولت داشته باشد و این امر باید از طریق مجلس پیگیری و به تصویب برسد. بودجه هر شاخه هنری باید مشخص باشد. موسیقی آوازی ما امروز در یک بن بست قرارگرفته است. یک روز آقای تجویدی صدای اعتراض به سر داد که «هر خوانندهای میآورم و چند سال با او کار میکنم بعدش میرود پیش کاباره دارها». موسیقی امروز نیز کامپیوتری است و با تکنولوژی انجام میشود و اغلب خوانندگان صدا ندارند. اگر بخواهند خواننده شوند سالها باید تمرین کنند و نباید به خود غره شوند. بدترین چیز برای یک هنرمند تعریف بی جاست چون جلوی پیشرفت او را خواهد گرفت.
هنرمندان با هم بد نباشند
در بخش دیگر این نشست معصومه مهرعلی بیان کرد: آواز صدا تنها موسیقیای است که با ما به دنیا میآید و با ما هم از دنیا میرود؛ به همین جهت جزو مقدسات و بسیار مهم است. باید آواز را به سمت موضوع فرهنگی هدایت کنیم و خوانندگان باید بدانند ضمن اینکه صدا حفظ میشود، خودشان هم حفظ میشوند.
او ادامه داد: هنرها همگی دست در دست هم دارند. ادبیات، موسیقی و معرفت اگر کنار هم باشند حرف و پیام دارند. اساسا پیام هنر صلح است. در وهله اول خود هنرمند باید با خودش به صلح برسد که بعد آن را اشاعه دهد تا زنجیرها به هم وصل شده و صلح جهانی را بتوان انتقال داد. بهترین راه این است که قیاس نباشد تا بتوان موضوع هنر را حرکت داد و آن را به جایی که باید، رساند.
این هنرمند تصریح کرد: هنرمندان نباید با هم بد باشند و بگویند فلانی خوب است آن یکی بد؛ هر کس جای خود را دارد. مثلا یک راننده اتوبوس موسیقیای را گوش میدهد که به که به درد جاده بخورد و جوانها موسیقی که انرژی داشته باشد. به همین جهت باید همه نوع موسیقی داشته باشیم. نمیتوان همه را ملزم کرد مثل هم باشند و قرار نیست همه مثل هم کار کنند.
مهرعلی عنوان کرد که ما به وسیله موسیقی ادبیات خود را منتقل میکنیم و به عبارت «هنر و ادب» تأکید داریم. مشخص نیست که برخی قصد دارند همه چیز را جدا کنند؟ چراکه هم و غم ما باید پیوند دادن باشد نه از هم گسستن.
او همچنین درباره نوع برخورد استاد با شاگرد گفت: اگر قصد برخورد با شاگرد خود را داریم باید بدانیم که او میخواهد یاد بگیرد پس باید بدون اینکه به جایگاه خود نگاه کنیم به او آموزش دهیم و یادمان باشد که ما هم یک روزی شاگرد بودهایم.
پیام موسیقی پیوند و صلح است
این هنرمند همچنین درباره جایگاه زنان در موسیقی و آواز ایرانی بیان کرد: پیام موسیقی پیوند و صلح است؛ به ویژه اینکه ما دو عنصر کاری زن و مرد داریم که به هر دو آنها نیاز داریم. مثلا در موسیقی نمیشود تنها صدای مرد را شنید و یا تنها صدای زن؛ زیرا بعد از مدتی برای مخاطب خستهکننده خواهد بود و مخاطب به هر دو نوع صدا نیاز دارد. در موسیقی دیده میشود که لالایی را زنان میخوانند؛ چون اساسا زن در تربیت کودک نقشی کلیدی و موثر دارد البته اگر بدانیم که از چه شعر و موسیقی باید برای ساختن جامعه و تربیت جوانهایمان استفاده کنیم. ما نمیتوانیم از هر شعر و ادبیاتی استفاده کنیم و بعد اسم آن را موسیقی بگذاریم. ادبیات زن در موسیقی معشوق است و ادبیات مرد عاشق. نوع شعری که هنرمند زن در موسیقی کار میکند باید با هنرمند مرد متفاوت باشد. زنان نمیتوانند اشعار مردانه بخوانند؛ چون اثری که باید را نخواهد داشت. با صدای زن باید چیزی را بشنویم که به درون خود وارد شویم نه اینکه متفرق شویم.
همنشینی نزدیک ادبیات با آواز ایرانی
معصومه مهرعلی همچنین با بیان اینکه «آواز ایرانی با ادبیات ما همنشینی بسیار نزدیکی دارد؛ چون آواز با کلام اجرا میشود»، توضیح داد: فرهنگ هر کشوری به وسیله موسیقی و هنرهایش ارائه میشود. اگر بخواهیم موسیقی اثر بیشتری داشته باشد باید با کلام همراه باشد. موسیقی خیلی مهم است و باید دغدغه همه هنرمندان باشد نه اینکه تفریح آنها، در غیر این صورت به درستی به آیندگان منتقل نمیشود و از بین میرود. باید از شعرا و کلام عرفا کمک بگیریم و بدانیم که اصلا هدف موسیقی چیست. گمان نکنیم خودمان همه چیز را میدانیم. موسیقی میخواهد پیوند عاطفی و ادب در جامعه به وجود بیاورد. اینکه موسیقی را یک تفریح بشماریم خارج از ادب است و گناه است.
او تصریح کرد: موسیقی متخصص خود را میخواهد. نهادی داریم به نام «خانه موسیقی» که متخصصان به آنجا مراجعه میکنند و اگر مشکلی هست باید از طریق آنجا و با همدلی هنرمندان انجام شود.
تکلیف آواز زنان مشخص شود
مهرعلی درباره آواز زنان گفت: از مسوولان خواهش میکنم تکلیف صدای زنان را مشخص کنند. نقش آواز زنان به لحاظ جنبه تربیتی که در جامعه دارد بسیار مهم است. خیلی از افرادی که آواز را نزد من یاد میگیرند، سوال میکنند که قرار است کجا آواز بخوانند که من در پاسخ میگویم حداقل این است که با ادبیات آشنا میشوید. ولی این پاسخی است که آن جوان دلزده نشود. زنان نیمی از جامعه هستند و نمیتوان گفت که جمعیت جامعه تنها مردان هستند. این مردان هم از دامان زنان زائیده شدهاند. همه ما باید دست به دست هم بدهیم و مشکلات را حل کنیم. خانه موسیقی باید این مشکلات را حل کند که البته باید برای این کار بودجه داشته باشد.
او در پایان صحبتهایش درباره توجه به آثار مجید وفادار گفت: مجید وفادار بیش از ۴۰۰ قطعه موسیقی ساخته است ولی به اندازه کارش مطرح نشده است. از خانه موسیقی میخواهم که در این باره جدیتی به خرج دهد.
چه تعداد از اعضای کانون خوانندگان اثرگذار هستند؟
در پایان این برنامه فاضل جمشیدی درباره مشارکت اعضای کانون خوانندگان خانه موسیقی گفت: کانون خوانندگان موسیقی ایرانی بالای ۱۷۰۰ عضو دارد ولی چقدر از آنها اثرگذار هستند و توانستهاند کار مهم انجام دهند؟ بهتر است تا مثلا خود من عمرم به دنیا باقی است کاری برای آواز انجام دهم و برای آیندگان باقی بگذارم. تعدادی از خوانندگان روز انتخابات و بعد آن یک بیانیه و منشور ۱۲ مادهای تهیه کردند که در آن مهمترین مسائل اجتماعی، صنفی، فنی، هنری و شخصیتی و شأنی خوانندگان ایرانی دنبال میشود. ما این را از طریق خانه موسیقی پیگیری خواهیم کرد و حتی اگر تنها شش تا از آنها عملی شود ما موفق خواهیم شد. دیگر کانونها بدانند که ما در کانون خود سوای اینکه چه کسی انتخاب شده یا نشده سعی میکنیم مطالبات خود را پیگیری کنیم. مهم این است بتوانیم برنامه ریزی داشته باشیم که به کمک آن آواز ایرانی از بین نرود.
در این قسمت میتوانید گزیدهای از ویدئوی نشست سه شنبه ـ ۴ آبان ماه ـ را ببینید:
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند.
فایل آنرا از اینجا دانلود کنید:
video/mp4
انتهای پیام
ثبت دیدگاه