گر گدا کاهل بوَد، تقصیر صاحبخانه چیست
06 آبان 1404 - 21:51
شناسه : 80751
2

گر گدا کاهل بوَد، تقصیر صاحبخانه چیست قدیمی‌ترها می‌گفتند: یه روز نادرشاه اومده بود مشهد، برای زیارتِ حرمِ امام رضا(ع)؛ دمِ ورودی حرم، یه مرد نابینا نشسته بود… مرد، نابینا بود؛ نمی‌دونست نادرشاهه، گفت:  «به منِ عاجز کمک کنید…» نادر ایستاد، یه نگاهی بهش کرد؛ گفت:  «چند ساله اینجایی؟»  گفت: «شش سال، قربان…»  نادر گفت: […]

پ
پ

گر گدا کاهل بوَد، تقصیر صاحبخانه چیست

IMG_20251028_213105_178JQ4PD8m

قدیمی‌ترها می‌گفتند:

یه روز نادرشاه اومده بود مشهد، برای زیارتِ حرمِ امام رضا(ع)؛

دمِ ورودی حرم، یه مرد نابینا نشسته بود…

مرد، نابینا بود؛

نمی‌دونست نادرشاهه، گفت:

 «به منِ عاجز کمک کنید…»

نادر ایستاد، یه نگاهی بهش کرد؛ گفت:  «چند ساله اینجایی؟»

 گفت: «شش سال، قربان…»

 نادر گفت:

«شش سال دمِ درِ امام رضا(ع) نشستی و بینایی‌ت رو نگرفتی؟»

 بعد، با داد و جدّیت گفت:

«من میرم زیارت!

اگه وقتی برگشتم، بینا نشده باشی، میگم گردنت رو بزنن!»

به دو تا از سربازاش هم گفت:

«همینجا بِایستین!! نذارین فرار کنه!»

مرد نابینا… لرزید

 نفسش بالا نمی‌اومد…

رو کرد به ضریح، زیر لب گفت:

🔸 «یا امام رضا…

شوخی‌شوخی، جدی شد قضیه…

الان بحث مرگ و زندگیه!

من تا حالا ازت شفا نخواستم…

ولی الان این رحم نداره، گردن منو میزنه…»

 نیم‌ساعت وقت داشت…

با اشک و بیقراری، دعا کرد

با دلِ شکسته، خاضعانه التماس کرد…

نادر برگشت…

 نابینا، بینا شده بود

همه تعجب کردند…

نادر، چند لحظه نگاهش کرد و یه جمله حکیمانه گفت:

 «فلانی!

تا حالا گدا نبودی…

وگرنه، همون شش سال پیش بینا می‌شدی…»

 گر گدا کاهل بوَد، تقصیر صاحبخانه چیست…؟

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.