چرا خودت را به خواب عادت میدهی؟!
شهید صدر وقتی در حال تفکر و مطالعه بودند، کاملاً از دنیای پیرامونشان بریده میشدند.
به یاد ندارم که شهید صدر حتی در گرمترین روزهای تابستان، غرق در خواب شوند. حتی در همان روزهای گرم و درحالیکه به سن پنجاه سالگی نزدیک شده بودند هم از کتابهایشان جدا نمیشدند. درحالیکه جوان نیرومند و بانشاط هم توان مقاومت، در برابر خواب، وسوسه خواب را نداشت.
در سال آخر عمر شریفشان که نیروی بدنیشان [بر اثر فشارهای حکومت بعثی و شرایط حصر] تحلیل رفته بود، کمتر از یک ساعت در رختخوابش دراز میکشیدند.
وقتی مرا در خواب میدیدند، به من میفرمودند:
من خودم را به خواب عادت ندادهام، چون عمر کوتاه است. تو که هنوز جوانی، چرا خودت را به خواب عادت میدهی؟!
در یکی از روزهای بسیار گرم تابستان که بعد از ناهار خوابیده بودم، ایشان مرا بیدار کردند و فرمودند:
وقتی من همسن تو بودم روزانه حدود بیست ساعت درس میخواندم و حتی در آن چهار ساعت دیگر هم که میخوابیدم، خوابهای علمی میدیدم. در خواب میدیدم که مشغول مطالعه یا حل مسائل علمی و فقهی هستم.
اگر شب و روز بخوابی، همه زندگیات را با خواب سپری خواهی کرد!
آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
ثبت دیدگاه