پژوهشگر انقلاب اسلامی: تنها کسی که جرأت مخالفت با کاپیتولاسیون را داشت امام خمینی (ره) بود
04 آبان 1402 - 5:59
شناسه : 65480
4

پژوهشگر انقلاب اسلامی: تنها کسی که جرأت مخالفت با کاپیتولاسیون را داشت امام خمینی (ره) بود محسن ردادی گفت: کاپیتولاسیون زمانی رخ داد که سایر مراجع چندان موضع محکمی در برابر آن اتخاذ نکردند، نیروهای پرادعای ملی‌گرا هم در برابر این فاجعه سیاست جدی از خود بروز نداند و امام خمینی شخص با جرأتی بود […]

پ
پ

پژوهشگر انقلاب اسلامی: تنها کسی که جرأت مخالفت با کاپیتولاسیون را داشت امام خمینی (ره) بود

محسن ردادی گفت: کاپیتولاسیون زمانی رخ داد که سایر مراجع چندان موضع محکمی در برابر آن اتخاذ نکردند، نیروهای پرادعای ملی‌گرا هم در برابر این فاجعه سیاست جدی از خود بروز نداند و امام خمینی شخص با جرأتی بود که با کاپیتولاسیون مخالفت کرد.

پژوهشگر انقلاب اسلامی: تنها کسی که جرأت مخالفت با کاپیتولاسیون را داشت امام خمینی (ره) بود

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، ۴ آبان‌ماه سالروز افشاگری امام خمینی درباب مسأله کاپیتولاسیون آمریکایی است. پهلوی‌ها که سالیان سال با شعارهای ملی‌گرایانه، خود را احیاگر عظمت باستانی ایران معرفی می‌کردند، با پذیرش کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی بیگانگان در کشور؛ عملاً دست آن‌ها را در ایران باز گذاشتند تا هر کاری که می‌خواهند انجام دهند.

مسأله کاپیتولاسیون یکی از نقاط عطف مبارزات انقلابی بود که غیرت امام خمینی را برانگیخت و صبر ایشان دربرابر پهلوی تمام شد. در ادامه درباره وابستگی شاه و مسأله کاپیتولاسیون محسن ردادی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت‌وگویی داشتیم.

رژیم پهلوی ذاتاً دولتی وابسته و دست‌نشانده است

ردادی در ابتدا گقت: رژیم پهلوی ذاتاً دولتی وابسته و دست‌نشانده شناخته می‌شود. هم پهلوی اول و هم پهلوی دوم دو دولت وابسته به بیگانگان محسوب می‌شوند. رضاخان با کمک انگلیسی‌ها روی کار آمده بود و اظهار وفاداری شدید به آن‌ها داشت. سرآخر وقتی گمان کرد می‌تواند اربابش را تغییر دهد و به سمت آلمان‌ها برود به وسیله همان انگلیس ساقط شد و پسرش محمدرضا بر تخت پادشاهی نشست. شاه جوان هم وقتی دید که از لطف انگلیسی‌ها برای سلطنت برخوردار شده است، سعی کرد نقطه اتکایش را به سمت بیگانه ببرد و بر آن‌ها تکیه کند.

در نظر شاه هیچ قدرتی بالاتر از ابرقدرت‌ها وجود ندارد

وی افزود: پس از واقعه تلخ ۲۸ مرداد هم که محمدرضا پهلوی دید به مدد آمریکایی‌ها تاج و تختش حفظ شده و بیش از نیروهای داخلی، این قدرت‌های خارجی هستند که بقای او در سلطنت را حفظ کردند. درنتیجه تصمیم گرفت بیش از پیش وابستگی خود به دولت‌های خارجی را گسترش دهد. در نظر شاه، هیچ قدرتی بالاتر از ابرقدرت‌ها وجود ندارد و با نزدیکی به آن‌ها است که می‌تواند حیات سلطنتی خود را ادامه دهد. از طرفی آمریکا سیاستش بر آن بود که متحدین‌اش را به شدت به خود وابسته کند، به طوری که بدون کمک آمریکا نتوانند دست به هیچ کاری بزنند. به طور مثال مصر که زمانی از کشورهای قدرتمند و مستقل عرب به حساب می‌آمد، چه در زمان حسنی مبارک و چه درحال حاضر به شدت به غرب و در رأس آن به آمریکا وابسته است.

محمدرضا پهلوی برای کسب حمایت آمریکا دست به هرکاری می‌‌زد

او اشاره کرد: در چنین نظرگاهی بود که محمدرضا، کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی آمریکایی‌ها را در ایران پذیرفت. چرا که او حاضر بود برای کسب حمایت آمریکا دست به هرکاری بزند. چه بسا اگر از کاپیتولاسیون چیز بدتری هم از سمت آمریکایی‌ها اعلام می‌شد او می‌پذیرفت. چنین خصلتی در بین سلطنت‌طلب‌ها نیز وجود دارد. آن‌ها هم نظیر شاه می‌پندارد اگر انقلابی در زمان پهلوی‌ها رخ داد به خواست جیمی کارتر بوده و یا اگر امروزه انقلابی علیه جمهوری اسلامی قرار است شکل بگیرد باید به کمک دونالد ترامپ باشد و اساساً مردم هیچ‌کاره‌اند.

تحقیر ملی با کاپیتولاسیون

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: کاپیتولاسیون دو بار بر مردم ایران تحمیل شد؛ یکبار در زمان قاجار و پس از شکست از روس‌ها و یکبار در زمان پهلوی به وسیله آمریکایی‌ها. اما تفاوتی بنیادین در این باره وجود دارد؛ در زمان قاجار، ایران از روسیه شکست خورده بود و همانطور که باید غرامتی را به آن می‌پرداخت ناگزیر باید کاپیتولاسیون آن‌ها را می‌پذیرفت. اما در زمان پهلوی جنگی وجود نداشت که ایران بخواهد از آمریکا شکست بخورد و کاپیتولاسیون را بپذیرد! این اتفاق القای شکست و تحقیر را برای مردم ایران به همراه داشت که پس از شکست از روس‌ها حال باید یکبار دیگر تن به قانون کاپیتولاسیون بدهند و این تحقیر را بپذیرند.


محسن ردادی

تنها کسی که جرأت مخالفت با کاپیتولاسیون را داشت امام خمینی بود

ردادی گفت: امام خمینی از سال ۴۱ مبارزات خود را آغاز کرده بود و در سال ۴۲ هم به زندان افتاد. در سال ۴۳ که کاپیتولاسیون پذیرفته شد؛ شاید امام خمینی در نظر اول باید سکوت اختیار می‌کرد که مبادا این دفعه با شدت بیشتر با ایشان برخورد شود. اما امام خمینی با به جان خریدن تبعات اعتراض به کاپیتولاسیون که اخراج و تبعید از کشور بود، نسبت به فاجعه جدید سکوت نکرد و با شدت علیه آن موضع گرفت. ضمن اینکه پذیرش کاپیتولاسیون در زمانی رخ داد که سایر مراجع هم چندان موضع محکمی در برابر آن اتخاذ نکردند، همچنین نیروهای پرادعای ملی‌گرا هم در برابر این فاجعه ننگین سیاست جدی از خود بروز نداند و امام خمینی همان شخص با جرأتی بود که باید نسبت به پذیرش این تحقیر فریاد می‌زد.

پایان پیام/

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.