عرصه دریا عرصه حضور قدرتمندانه است یعنی در منطقه ،در داخل و در عرصه بینالملل از هر آنچه آموختیم بازخورد گرفتیم و برطرف نمودن نقایص و کاستیها را شروع کردیم .در صحنه داخلی با شجاعت، واحدهای شناور قدیمی را بازسازی نمودیم و خلیج همیشه فارس را بهتر از همیشه پاس داشتیم و آنگاه که آن را ایمن یافتیم با سپردن آن به سایر برادران همرزممان ، پا به عرصه پهناورتر دریاهای دور گذاشتیم.
به گزارش علنی به نقل از ایسنا، در آستانه «روز نیروی دریایی»، ناخدایکم ستاد، محمد رضا نعمتی در نوشتهای،ضمن یادآوری پیشرفتهای دفاعی کشورمان،یاد و خاطره دریادلان و شهدای ارتش جمهوری ایران را گرامی داشته است.
در این نوشته میخوانیم:
هنگام ظهر نوجوان منتظر ورود پدر از سر کار به منزل بود . میانه سال ۶۴ است. منتظر بود تا به پدر بگوید که تصمیم دارد برای عزیمت به جبهه ثبت نام نماید اما پدر به او گفت پسرم اکنون تکلیف تو درس خواندن است . او هر روز شاهد به شهادت رسیدن دوستانش در مدرسه و محله بود، هر روز شاهد آن بود که آنان به جبهه میروند و به شهادت میرسند اما چارهای جز اطاعت از پدر نداشت . خود نیز ندانست چرا علیرغم جو موجود آن روزها، اینچنین از پدر اطاعت کرد.
سالها گذشت و او البته از تلاش در راستای فعالیتهای انقلابی و اجتماعی دست بر نداشت تا از دبیرستان فارغالتحصیل شد و اکنون در گذر زمان میبایست به دانشگاه میرفت و در این میان در میان سایر رشتهها ، دانشگاه نظامی علوم دریایی را انتخاب کرد و به یاد داشت میثاقش را با دوستان شهیدش و بر جای ماندگان از ایشان را .
به خود تکلیف کرد که شاید اکنون باید به جای دوستان شهیدش و به جای دوستان رزمنده سابقش در سنگر رزم نوبت اوست که حضور داشته باشد و دوستان رزمنده سابقش و ملتش در میان خانواده خود مزه آرامش و آسودگی را بکشند و او به ادای دین نسبت به آنان بپردازد و این چنین لباس رزم و مجاهدتی 30 ساله را به ظاهر به تن کرد .
اکنون او به دانشگاه افسری علوم دریایی راه یافته بود و در این دانشگاه علمی و نظامی، معلمی فرهیخته از اهالی روستای کجور به وی بیشتر آموخت که وقتی در خانهاش شبها به آرامی میخوابد ،چشم انتظار نگهبانی آرامش بخش سربازی همچون اوست که در خانهاش به همراه میلیونها انسان مسلمان دیگر شبهای آرام را در کنار خانواده به سر میبرد و امیدوار است تا از ماحصل این هوشیاری، روزی دیگر را برای تربیت فرزندان نسل جدید با همتی بلند به سر ببرد.
سالها بعد در هنگام دیدار فرزندان این سرزمین در مدارس، یاد میکرد از این کلام نغز که: ” نقش معلم ار بود زمزمه محبتی / جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را “. و اکنون که سالها در این مسیر سر به سربازی سپرده بود نقش آن معلم عزیز را از یاد نبرده بود و قسم یاد کرده بود که گردی بر آرامش و امنیت او و هم میهنانش ننشیند.
سالهای گرانقدر دیگری گذشت و اکنون او سربازی از خیل سربازان میهن اسلامی شده بود و در این مدت همچون سایر برادران دیگرش مرزهای دریایی میهن اسلامی و عزیزش که جواهر گرانبهای انقلاب اسلامی در آن میدرخشید را همچون سایر برادران مرزدارش پاس داشته بود و در این میان او آموزههای متعدد و متکثری را آموخته بود و از نوجوانی خام و پر شور، دلاوری پر همت و با شعور و معرفت و با همان شور اولیه ساخته بود در تمام این سالها به یاد نبرده بود آن شبی را که دوست و همرزمش،حاضر شده بود یک شب نگهبانی در راه خدا را به مزاح با یک ماهی در قلابش عوض کند و خدای متعال به او یک کوسه هدیه کرده بود و او متضررانه هفتاد سال عبادت را از دست داده بود.[1]
در این سالها متعهدانه در بستر عملیاتی همگام با همرزمانش به تکالیف خود عمل نموده بود و به خود میبالید که همچون کشورهای فقیر، کشورهای پیشرفته ذخایر دریایی آبهای داخلی کشورش را نتوانسته به غارت ببرد تا ساحل نشینان کشورش در فقر و بدبختی غوطه بخورند و کشورهایی چون سومالی شاهد زنده این مدعا بودند.
اکنون سازمان به او نقش تازهای در تربیت نسل جدیدی از سپید جامگان نیروی دریایی محول نموده بود و اکنون باید در این راه دانشی عملی و تئوریک، با منطقی قوی به این جوانان پرشور بیاموزاند آنچنان که فراتر از نسل پیشین باشند. چه نعمت و افتخاری بر تارک نیروی دریایی اکنون میدرخشد که به رغم خواست بیگانگان، جوانان خود را به طرز بلامنازعی در منطقه تربیت میکند؛ آنچنان که همسایگان و دوستان نیز سودای آموزش جوانانشان در حوزه دریایی را در کشور ما دارند .
غیورمردان جوان، آنچنان این استاد تازه یافته را مورد سوال قرار میدادند که شوری عجیب در پاسخ سوالات آنان ، او را فرا گرفته بود. آنان که در آن برهه حضور نداشتند و از توان مملکت در آن ایام ماضی، اطلاع نداشتند و تصور میکردند غفلتی صورت گرفته است .
به یاد آورد که چگونه در آغازین روزهای انقلاب شکوهمند اسلامی، کشور کوچکی با توانی یک پنجم توان کشورش به آنان حمله کرده بود.چرا این دشمن زبون با این قدرت اندک چنین جسارتی به خود داده بود ؟ اکنون فهمیده بود طمع هر کس زمانی برای تعدی به کشور برانگیخته خواهدشد که ملت و مسئولین کشور، نسبت به ابراز تواناییهای خود کوتاهی نمایند .
درسهای تاریخ را با آنان مرور کرد و یادآوری نمود که در آن مقطع در روزهای تولد انقلاب اسلامی، بعضی خائنانه و بعضی غافلانه نسبت به ابراز تواناییهای دفاعی کشور، کوتاهی نمودند و نتیجه آن حمله دشمن به کشورمان بود استاد باید به دانشجویان پاسخ میداد اما با دلی سرشار از امید به آنان یادآوری کرد که هرچند جوانان گذشته نیروی دریایی، تربیت شدگان توسط همان دشمنان زبون بودند اما آنان نسبت به دفاع از کشور،آنچه غیورانه همت گماردند که در آغازین روزهای دفاع مقدس نام نیروی دریایی کشور عراق را در هم پیچیدند و تا آخرین روزهای جنگ نیز علی رغم اینکه دشمنان این مرز و بوم، رژیم صدام حسین را تا دندان مسلح نموده بودند ، اجازه عرض اندام در پهنه آبهای همیشه نیلگون خلیج فارس ندادند .
استاد اکنون درس تازهای را از تلفیق واژگان، کوتاهی نابهنگام غافلانه و سهل اندیشی جاهلانه و کمین خائنانه و شجاعت به دانشجویان میآموخت، ” یادتان باشد شما باید آنچنان نمایش قدرتمندانهای را به دشمنان این مرز و بوم نشان بدهید تا هرگز تفکر تجاوز به این مرز و بوم دلاورخیز را به خود راه ندهد ” .
فرزندان و برادران عزیزم نام این درس، درس بازدارندگی است. یعنی آموختیم به گاه رزم جانانه به رزمیم چه در مصاف دشمن بعثی ، چه خصم آمریکایی و چه دزد دریایی ، که : “راه ما راه حسین بن علی است ” .
” فان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه “[2]
نیروی انسانی رشید و باهوشمان را تربیت کردیم و شجاعانه در راه ساخت ادوات مورد نیاز و حفظ هر آنچه در اختیار داشتیم قدم برداشتیم و از ماحصل این تلاش، دشمن غدار را با همه توان به شکست و خواری کشاندیم .جنگ که تمام شد اکنون دوره دیگری فرا رسیده بود، آموخته بودیم:
“نیروی دریایی امروز به حمدالله ظرفیتهای خوبی دارد ، فرماندهی خوبی نیز دارد “[3]
باید برای نمایش قدرت کشور تلاش میکردیم . عرصه دریا عرصه حضور قدرتمندانه است یعنی در منطقه ،در داخل و در عرصه بینالملل از هر آنچه آموختیم بازخورد گرفتیم و برطرف نمودن نقایص و کاستیها را شروع کردیم .در صحنه داخلی با شجاعت، واحدهای شناور قدیمی را بازسازی نمودیم و خلیج همیشه فارس را بهتر از همیشه پاس داشتیم و آنگاه که آن را ایمن یافتیم با سپردن آن به سایر برادران همرزممان ، پا به عرصه پهناورتر دریاهای دور گذاشتیم.
نامردمان ضعیف ما را تحت محاصره انگاشتند اما با ایفای نقش منطقهای و حفظ منافع خود در سواحل مکران، خطوط مواصلاتی خود را حفظ و دزدان دریایی تحریک شده توسط اجانب را، نه تنها در تلاششان ناکام نمودیم ،بلکه از دوستان و هم پیمانان و کشتیهای تجاری آنان نیز حفاظت نمودیم و آماده شدیم تا با ملتهای غیر متخاصم و بی طرف و هم پیمانان و دوستان خود، آرایش مشترکی را برای حفظ امنیت دریاها و اقیانوسهای بزرگ دنیا، تدارک کنیم .
دشمنانمان که ادعا داشتند ما نمیتوانیم از خلیج فارس بیرون برویم با همان شناورهای قدیمی با قدرت و صلابت در ماورای بحار به سخره گرفتیم . آنان که خود در این عرصه صاحب نظرند میدانند که این کار یعنی چه و هنگامی که بارها رمز این توانمندی را جستجو میکردند، ناباورانه همت شما جوانان غیور و بازوان قدرتمندتان را مینگریستند و از یاد برده بودن شعارتان را که:
” فتربصوا فستعلمون من اصحاب الصراط السوی و من اهتدی “[4]
آنان که ما را به سخره گرفتند که این شناورهای قدیمی توانی بیش از این ندارند، ضمن اینکه با دریانوردیهای طولانی مدت ، به اضمحلال کشاندیم ، ما را تحریک کردند تا با دستیابی به تکنولوژی روز توان خودمان را به آنان نشان دهیم و به یاد رهبر عظیم و فقیدمان که فرموده بودند:
“جنگ و تحریم برای ما بود نعمت بود ” . نعمت از پس این خودباوریها بیرون زد و جماران به عرصه آمد ،دماوند پولادین و پرافتخار پرشکوه تر از پیش سر برافراشت و پیکان همچون ققنوس از دل آتش سر برآورد. اکنون بخشی از برادران و سربازان کشور عزیزم که در بخش اول داستانمان، خود شاگردی جوان بودند چون درختی تنومند و تناور، افسران رشیدی شدهاند که در دریاهای دوردست پرچم پر افتخار لا اله الا الله کشور جمهوری اسلامی را که نماد قدرت اسلام ناب محمدی است به اهتزاز درآورده و به مردم دنیا نشان میدهند و آنان از خود میپرسند چگونه این جوانان فرهیخته از دل آتش کینه و عداوت ،اینچنین رشید و سرفراز قد برافراشتهاند .
دور زمانی نخواهد بود که به مدد قدرت و منطق آنها خورشید در غرب نیز به سادگی غروب نخواهد کرد و ما سینه گشادهایم که دولت حضرت یار را دریابیم .
” و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین “[5]
تازه این اول کار است آن زمان که با پیشرانهای فراتر از پیشرانههای امروز با جوانان مومن خود به سوی تو بیاییم “کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره به اذن الله والله مع الصابرین “[6]
آیا صدای قدرتمند تاریخ از کرانههای سوئز را به فراموشی سپردهاید ؟آن زمان ملتهای منطقه برای حضور در مدیترانه به یاری شتافتند اگر آن روزها به فراموشی رفته دهه معاصر را به یادتان بیاوریم . یادتان باشد امروز صدای خداوند از زبان و قلب ملتهای منطقه و جهان شنیده میشود .
آی خصم زبون، ردپای نوازش کرانه جماران را بر پهنه آبهای شکوهمند دریاهای چین که با هم در نوردیدیم یادتان هست آنجایی که به کمک نیاز داشتید و از یاری شما دریغ نکردیم. «سهند« و «فاتح» را چه میگویید؟ دو دستاورد خیرهکننده جوانان این سرزمین را و بدانید که این نهضت ادامه خواهد داشت.
اکنون خیز برداشتهایم تا در نقش بینالمللی خود، در امنیت آبهای منطقه و جهان نقش تاریخی خود را ایفا کنیم و دور زمانی نخواهد بود که بیش از دهها کشور جهان در سرزمین عزیزم پیمان مستحکمتر همکاریهای منطقهای و بینالمللی را برقرار نماید.
ملتها و دولتهای منطقه اما به دوام و قوام رسیدند . درس استاد هرچند اکنون چندی است که به انتها رسیده ، اما این دوره توحیدی همچنان فروزان و درخشندهتر متجلی است و زایندگی درآن پردوام و پاینده است .
چراغی را که ایزد برفروزد هر آن کس پف کند ریشهاش بسوزد .
” یریدون ان یطفوا نورالله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون ” [7]
[1] اشاره به حدیث معصوم که یک شب نگهبانی در راه خدا را معادل هفتاد سال عبادت دانسته بود
[2] خطبه 27 نهج البلاغه حضرت امیر المومنین علی بن ابیطالب
[3] پیر و مرادمان فرماندهی معظم کل قوا – نوشهر88/7/14
[4] ایه 135 سوره طه
[5] ایه 5 سوره قصص
[6] ایه 249 سوره بقره
[7] ایه 32 سوره توبه.
انتهای پیام
ثبت دیدگاه