من زندهام
عبدالمهدی، يك خوابی ديده بود. بعد از آن به سفارش يكی از علمای اصفهان به محضر آيتالله بهجت شرفياب شد تا خوابش را به ايشان بگويد.
آقا هم دست روی زانوی عبدالمهدی گذاشته و میگويند جوان! شغل شما چيست؟!
همسرم گفته بود طلبه هستم.
ايشان فرموده بودند: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی.
آيت الله بهجت در ادامه پرسيده بودند اسم شما چيست؟ گفته بود فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود) ايشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. آيتالله بهجت فرموده بودند: شما، در تاجگذاری امام زمان(عج) به شهادت خواهي رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع میكنيد.
وقتی عبدالمهدی از قم برگشت، خيلی سريع اقدام به تعويض اسمش كرد.
عبدالمهدی كاظمی با لباس سبز سپاه به جمع مدافعان حرم پيوست.
عبدالمهدی در شب تاجگذاری امام زمان(عج) همانطور كه آيتالله بهجت فرموده بودند به شهادت رسيد. ۲۹ دی ماه سال ۱۳۹۴ بود. عبدالمهدی با اصابت موشك كورنت به آرزويش رسيد.
وقتی خبر را شنيدم، بال بال میزدم كه پيكرش را ببينم. آخر خيلی دلم برايش تنگ شده بود. گفتم عبدالمهدی به حاجتت رسيدی.
بعد از شهادتش خواب ديدم كه پشت سر امام زمان(عج) میرود و از اينكه در كنار امام حسين (ع) است، بسيار خوشحال بود. میگفت من زندهام، فكر نكنيد كه مردهام هيچ وقت ناشكری نكنيد. هر مشكلی داشتيد من برايتان حل ميكنم.
✍ همسر شهید
ثبت دیدگاه