معرفی کتاب عمود 1400 به قلم علی‌اکبر والایی
29 مرداد 1402 - 19:57
شناسه : 63257
6

معرفی کتاب عمود 1400 به قلم علی‌اکبر والایی «عمود ١۴٠٠» به قلم علی‌اکبر والایی، روایت بیم‌ها و امیدهای مسافری است که برای کسب توفیق زیارت، در انتظار اتفاقی غریب است. کتاب حکایت لحظه لحظه حضور است در مسیر عشق امام حسین علیه‌السّلام. علی‌اکبر والایی در کتاب عمود 1400، سفر خود به کربلا و شرکت در […]

پ
پ

معرفی کتاب عمود 1400 به قلم علی‌اکبر والایی

«عمود ١۴٠٠» به قلم علی‌اکبر والایی، روایت بیم‌ها و امیدهای مسافری است که برای کسب توفیق زیارت، در انتظار اتفاقی غریب است.

کتاب حکایت لحظه لحظه حضور است در مسیر عشق امام حسین علیه‌السّلام.

IMG_20230820_144244_701

علی‌اکبر والایی در کتاب عمود 1400، سفر خود به کربلا و شرکت در پیاده‌روی اربعین حسینی را با بیانی شیرین و گیرا روایت می‌کند.

این کتاب، داستان ثانیه به ثانیه حضور است، حضوری در مسیر راه حسین علیه‌السلام و هم‌نوایی و هم‌صدایی با دیگر عاشقانش، شمردن قدم‌ها و ستون‌هایی که هر لحظه تو را به اربابت نزدیک‌تر خواهد کرد.

کتاب عمود 1400 ترس‌ها و امیدهای مسافری را شرح می‌دهد که برای به دست آوردن توفیق زیارت، در انتظار رویدادی غریب است.

والایی در این کتاب یا در این سفرنامه، توصیفات تاثیرگذاری از صحنه کربلا آورده است که هر شنونده‌ای را مجذوب خود می‌سازد.

19287CD26WHZ

سفرنامه‌، گونه‌ای ادبی است که در آن فردی که به کشورهای دیگر سفر کرده، دیده‌ها، شنیده‌ها، تجربه‌ها، رویدادها و احساساتش را درباره آن کشورها، برای آگاه کردن دیگران در قالب کتابی می‌نویسد.

سفرنامه زیارت، اما حال و هوایی دیگر دارد. به‌ ویژه اگر سفرنامه اربعین امام حسین باشد.

علی اکبر والایی درباره‌ی عنوان این کتاب می‌گوید:

من در مورد نام این اثر بسیار فکر کرده‌ام و یکی از دلایل انتخاب این اسم این بود که تیرک چراغ‌هایی که از نجف تا کربلا وجود دارد 1400 تیرک است به عبارت دیگر، تیرکی که به حرم امام حسین ختم می‌شود، تیرک 1400 نام دارد.

دوم اینکه از حادثه عاشورا حدود 1400 سال می‌گذرد

و آخر اینکه 1400 به نوعی چشم‌انداز آینده کشور ماست که قرار است خیلی از رویدادهای خوب تا آن سال برای کشور تازه شود.

IMG-۲۰۱۹۰۹۱۴-۲۲۴۹۱۴

_ برشی از کتاب عمود 1400 :

تا نیمه‌های شب، فرصت دارم به بین‌الحرمین بروم. اما در آغاز شب و در دل تاریکی، گذر در بافت سنتی محله‌های شهر کربلا، برایم تازگی‌هایی دارد که حس نوستالوژیک دیر آشنایی را در ذهنم زنده می‌کند.

پس از صرف غذای نذری، تا ساعتی در کوچه پس کوچه‌های محله قدم می‌زنم و به اهالی‌اش می‌نگرم که فکر و خیال را می‌برد به هزاره تاریخ، به دورتر و دورتر؛ به مردمان عصر صدر اسلام.

این خانه‌های کاهگلی با درهای چوبین و کوبه‌های فلزی‌اش برای دق الباب، کورسوی نور درون خانه‌هایش، با حزنی که هوای محله را آغشته است؛ انگار علی را کم دارد.

ف.یوسفی

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.