معرفی کتاب “ده غلط مشهور دربارهی اسرائیل” نوشته ایلان پایه
کتاب ” 10 غلط مشهور درباره اسرائیل ”
نوشته ایلان پاپه و ترجمه وحید خضاب میباشد.
ایلان پاپه مورخ و فعال اجتماعی اهل اسرائیل است.
او استاد دانشکدهٔ علوم اجتماعی و مطالعات بینالملل در دانشگاه اگزتر بریتانیاست و رئیس مرکز اروپایی مطالعات فلسطین همان دانشگاه و نیز رئیس سابق مرکز مطالعات قومی-سیاسی اگزتر میباشد.
پاپه در حیفای اسرائیل متولد شد.
او پیش از رفتن به بریتانیا از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۷ استاد ارشد علوم سیاسی در دانشگاه حیفا و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ رئیس موسسهٔ مطالعات فلسطینی و اسرائیلی امیل توما در حیفا بود.
او مولف کتابهای پاکسازی قومی فلسطین (۲۰۰۶)، خاورمیانهٔ جدید (۲۰۰۵)…
این کتاب به چیزهایی میپردازد که خیلیها فکر میکنند درست است ولی نیست. این کتاب یک راهنما برای شناخت اسرائیل است.
پاپه را در سطح جهانی بهعنوان مورخی مشهور میشناسند.
او که خود یهودی و دارای تابعیت اسرائیل است، از نویسندگان پرکار در خصوص تاریخ قضیه فلسطین به شمار میرود و در بخش عمده آثار خود، وقایع را با دیدی منصفانه و محققانه نگاه میکند.
به این ترتیب، حتی فارغ از مذهب و تابعیت او، میتوان آثارش را جزو بهترین آثار تاریخپژوهانه در این عرصه به شمار آورد.
این کتاب، یکی از همین آثار محققانه و انتقادی اوست.
خواندن کتاب ده غلط مشهور دربارهی اسرائیل را به تمام علاقهمندان به اموربینالملل و تاریخ جهان پیشنهاد میکنیم.
_ بخشی از کتاب “ده غلط مشهور دربارهی اسرائیل” :
ما امروزه اطلاعات و درک بسیار بهتری از این بحث داریم که مردمی که در آنجا زندگی میکردند در آستانهٔ [آغاز] استعمار و کوچ صهیونیستی به کشور [شان]، خود را چگونه تعریف میکردند.
درست مثل دیگر مناطق خاورمیانه و غیرخاورمیانه، جامعهٔ فلسطین هم با مفهوم تعریفگر قدرتمندی که در قرنهای نوزدهم و بیستم رواج داشت آشنا شده بود: مفهوم ملت.
فعالان محلی [یعنی فلسطینی] و غیرمحلیای در آن دوران وجود داشتند که این طرز جدید «تعریف و تبیین هویت خویش» را ترویج میکردند، درست همان چیزی که داشت در دیگر نقاط جهان هم رخ میداد.
ایدههای ملیگرایانه، تا حدی از طریق «مبلغین مذهبی» آمریکایی وارد خاورمیانه شده بود. این مبلغین در اوایل قرن نوزدهم میلادی به این منطقه وارد شدند، هم به امید تغییر دادن دین مردم اینجا [و ترویج مسیحیت] و هم به آرزوی گسترش مفاهیم نوینِ مربوط به استقلال [و هویت ملی].
این مبلغان مذهبی، بهعنوان افرادی آمریکایی حس میکردند که فقط نمایندهٔ مسیحیت نیستند، بلکه نمایندهٔ تازهترین حکومت استقلالیافته روی نقشهٔ جهان هم هستند.
نخبگان تحصیلکردهٔ فلسطین هم در کنار دیگر [نخبگان] جهان عرب، پذیرای این نظرات شدند و یک دکترین معتبر ملیگرایانه تدوین کردند که آنها را واداشت تا در درون امپراطوری عثمانی ابتدا خودمختاری داخلی بیشتری [برای عربها] درخواست کنند و دست آخر هم از آن استقلال بیابند.
در اواخر قرن نوزدهم، نخبگان روشنفکری و سیاسی عثمانی، نظریات خیالپرورانهٔ ملیگرایانهای درست کردند که عثمانی بودن را با ترکیهای بودن برابر میگرفت. این گرایش، به بیگانهشدن زیردستهای غیرترکیهای استانبول، که اغلبشان عرب بودند، از امپراطوری عثمانی کمک کرد.
ثبت دیدگاه