معرفی کتاب جمعه سیاه به قلم حسین نیری
حسین نیری، کتاب جمعه سیاه را برای گروه سنی نوجوان نوشته است و به شرح روایتی داستانی از کشتار مردم در میدان ژاله در 17 شهریور میپردازد که قالب داستانی و روایی با تصویرسازیهای مناسب دارد.
کتاب جمعه در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
_ درباره کتاب جمعه سیاه :
جمعه سیاه، روایتی از روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ است. روزی که در تاریخ از آن به روزی سیاه یاد میشود. روزی که شاهد کشته شدن و جان دادن بسیاری از مردمی بود که به بهانه تظاهرات در میدان ژاله تهران گردآمده بودند و ندای حقطلبی سر دادند.
میدان ژاله که در خیابان ژاله، یکی از محلات جنوبی تهران، واقع شده است، در روز ۱۷ شهریور شاهد تظاهراتی از سوی مردم بود که در نهایت به شهادت تعداد زیادی منجر شد.
در حال حاضر نام میدان ژاله به میدان شهدا تغییر کرده است و خیابان ژاله هم به اسم خیابان مجاهدین اسلام شناخته میشود.
حسین نیری در این کتاب که از مجموعه روزهای انقلاب انتخاب شده است، با زبان داستان روایتی از این کشتار ارائه میکند.
_ بخشی از کتاب جمعه سیاه:
در حالی که تظاهرات روز شانزدهم شهریور هنوز به پایان نرسیده بود، رژیم از اتفاق مشابهی که قرار بود صبح روز بعد انجام شود، به وحشت افتاد.
فریدون هویدا در کتابی با عنوان «سقوط شاه» مینویسد:
«چنین توجیه کردند که در راهپیمایی امروز (۱۶ شهریور) سیل جمعیت میتوانست عمارت مجلس و تأسیسات رادیو و تلویزیون را به تصرف خود درآورد…»
اولین بار، سپهبد مقدم، رئیس ساواک، موضوع برقراری حکومت نظامی در تهران و چند شهر دیگر را با خود شاه درمیان میگذارد.
شاه نیز با اینکه ابتدا برای برقراری حکومت نظامی دچار تردید میشود؛ ولی پس از تبادلنظر و مشورت با سفرای انگلیس و آمریکا در تهران، چارهای جز پذیرفتن این نظر نمیبیند.
برای اینکه تصمیم برقراری حکومت نظامی صورت قانونی به خود بگیرد، شورای امنیت ملی، متشکل از نخستوزیر، وزیر امورخارجه، رییس ستاد ارتش، رییس ساواک، رییس شهربانی، فرمانده ژاندارمری و وزیر کشور تشکیل جلسه میدهند.
این جلسه، حدود ساعت شش بعدازظهر تشکیل میشود.
سپس سپهبد مقدم، رییس ساواک، میگوید:
«قرار است فردا در مملکت آشوب به پا کنند و مملکت را به هم بزنند!»
مقدم پس از این که به اطلاع حضار میرساند، که برای برقراری حکومت نظامی، با اعلیحضرت نیز مشورت کرده و ایشان هم موافقت کردهاند، تأکید میکند چارهٔ کار، تنها برپایی حکومت نظامی است و اعلیحضرت دستور دادهاند این موضوع در شورای امنیت بررسی شود.
رؤسای ادارهٔ دوم و سوم ارتش هم که در جلسهٔ شورا بودند، به برپایی حکومت نظامی تأکید میکنند.
در عین حال گفته میشود که هیأت دولت نیز باید این طرح را تأیید کند. بلافاصله اعضای هیأت دولت را از موضوع باخبر میکنند و آنها نیز در میانهٔ جلسه به اعضای شورای امنیت ملی ملحق میشوند.
پس از تأیید نهایی برقراری حکومت نظامی، منوچهر آزمون، متن اطلاعیهٔ حکومت نظامی را مینویسد. سپس با همدیگر مشورت میکنند. متن بالا و پایین میشود. حتی تصمیم میگیرند در شهرهایی مانند کازرون و جهرم نیز، علیرغم این که در مقایسه با شهرهای دیگر، حرکت یا تظاهرات زیادی در آن وجود نداشت، حکومت نظامی اعلام کنند.
علت این کار هم بیشتر ترس از عشایری بود که در آن مناطق زندگی میکردند.
دیرهنگام، شریفامامی متن اطلاعیه را تلفنی برای شاه میخواند.
شاه نیز یکی دو قسمت اطلاعیه را از طریق تلفن اصلاح میکند.
در نهایت، متن اطلاعیه از تصویب شاه نیز میگذرد و آماده میشود تا به اطلاع مردم برسد؛ اما با توجه به این که متن دیرهنگام تهیه و تصویب میشود، زمان اعلام آن به مردم مشخص نمیشود و همه میگویند باید فردا صبح از طریق رادیو و روزنامهها، این خبر به اطلاع مردم برسد.
*خواندن کتاب جمعه سیاه را به تمام علاقهمندان به تاریخ معاصر و داستانهای تاریخی پیشنهاد میکنیم.
ثبت دیدگاه