اهمالکاری، سهلانگاری یا عدم پذیرش مسئولیت، مسئلهای بسطیافته در بطن زندگی نوجوانان و جوانان امروز است.
به گزارش علنی به نقل از ایسنا، روزنامه «جوان» در ادامه نوشت: در واقع والدین سختیکشیده نسل قبلی، نسل فعلی را با تعارض مواجه کردند. از طرفی سختیهایی که خود متحمل شده بودند را به صورت افراطی از دوش فرزندان خود کم کردند، دوم اینکه به صورت دوسوگرایی متعارضی رفتار کردند که از یک طرف فرزندان خود را به سمت افراط در رفتار و کنترل و نصیحت و به رخ کشیدن تجارب سخت زندگی خود و مقایسه مواجه کردهاند، از طرفی به دلیل تجارب سخت زندگی و مشکلات و تحمل رنجی که خود داشتهاند رفاهی بیش از اندازه برای فرزندان خود فراهم کردند و عقدههای مبتنی بر نیاز خود را در فرزندان خود با بیشبها دادن، فرافکن کردند. در نتیجه آنها را در زمینه رشد فردی با احساس دوگانه گناه و خشم به دلیل به رخ کشیدن سختیها و تجارب منفی، برای فرزندان خود و از طرفی تزریق باور و احساس بیمسئولیتی مواجه کردند.
در واقع اهمالکاری، افراط، طغیان، خشم مهارنشده و آسیبرسانی عاطفی، محصول تعارضات والدینی است که در این زمینه به پروژه تلخ و شیرین قدرت و حقارت خود بر روی فرزندان خروجی داده است. از طرفی زمانی که فرزند اهمالکار رشد مییابد، سرزنشهایی از طرف والدین صورت میگیرد که خشم و بیکفایتی را در فرزندان پرورش میدهد. از طرفی اطمینان به سرویسدهی به فرزند داده میشود که او را از انجام تلاش منجر به شکوفایی بازمیدارد. در واقع نوعی تضاد در فرزند رخ میدهد که خشم شدید و عشق و وابستگی شدید نسبت به والدین را تجربه میکنند. این مسئله نه تنها منجر به شکلگیری شخصیت بیمارگونه، بلکه منجر به شکلگیری روابط عاطفی، عشقهای بیمارگونه و شخصیت ناپایدار در فرزندان میشود که منجر به ناپایداری نظام خانواده در نسل فعلی میشود چراکه تعهدات دارای منبع کنترل و اهرم بیرونی است و رشد فردیت در این زمینه مداخلهکننده نیست.
نکتهای دیگر درباره نگاه والدین و یا سیستم انتظاری از فرزندان و نسل جدید به نوعی جای تأمل دارد. پدری که تمام وقت خود را هر روز صرف کار و تلاش شبانهروزی کرده و معتقد به کار فیزیکی است ممکن است در دنیای پستمدرنیته با فرزند خود که کارآمدی فعالیتهای بدنی پدر را در زمان کوتاهی از طریق وب انجام میدهد و وقت آزاد بیشتری دارد و بیشتر به رفاه خود میپردازد در چالش قرار گیرد و او را متهم به اهمالکاری کند. در واقع اینجا نقش پدر از دو زاویه دارای اشکال است. در نگاه اول، سبک زندگی فردی والدین که مبتنی بر رنج، درد، تلاش، کار و کوشش بدنی سنگین بوده است و از طرف دیگر دفاع در برابر تحولات تکنولوژیک که همان خروجی فعالیتها را در بر دارند و در زمان کوتاهتر و دقیقتر انجام خواهد شد.به دلیل عدم سازگاری با پستمدرنیته، خروجی چنین وضعی اتهام فرزندان و سرزنش آنها بابت اهمالکاری است. در حالی که اینجا اشکالی متوجه عملکرد فرزند نیست. بلکه عدم سازگاری والدین با تحولات تکنولوژی است که منجر به بروز نوعی تنش بین فردی در رابطه والدین با فرزندان میشود. تضادهای رفتاری والدین عامل اصلی تنشهای فرزندان است و اهمالکاری نسل فعلی به طور بارزی محصول پارادوکسهای نسل والدین است. در این میان نقش رسانهها را نمیتوان نادیده گرفت. در واقع صنعت تبلیغاتی یا انفجار اطلاعات موجب نوعی گسستگی نتیجهگرا و اختلال در مسیریابی هدفمند منجر به شکوفایی در نسل نوجوان و جوان شده است. هر منبع خبری و انتشار اطلاعات اعم از فیلم، موسیقی، بازی، متن و… حاوی پیامی است که دو پارامتر را دربر دارد. پارامتر اول، برونداد بافت ذهنی و شناختی نشردهنده است. پارامتر دوم که دارای اهمیت بیشتری است، هدف از انتشار است که در عمده دادهها و اطلاعات منتشر شده با هدف خاصی در جهت سوق دادن تفکر مخاطب به سمت و سویی از پیش تعریف شده است. در چنین فضایی طبعاً یکی از پارامترهای رقابت در دهکده جهانی سیطره بر باورها و افکار تودههاست که تعیینکننده مسیر جوامع است. این مسیر میتواند سمت و سوی اهداف سیاسی یا سیطره اقتصادی و فکری بر جوامع را به دنبال داشته باشد.
اعتیاد به اینترنت، خارج از نوع استفادهای که از آن در بین جوانان و نوجوانان صورت میگیرد اولین برونداد آن صرف وقت بسیار زیاد برای اینترنت است که در یک بعد اقتصاد مخابراتی را فربهتر میکند و در بعد دیگر فعال بودن را از نوجوانان میگیرد و موجب اهمالکاری آنان میشود.
نکتهای دیگر که منتج از فرآیند تحول اجتماعی کشور و همچنین منتج از انفجار اطلاعات و مدیریت ذهن است، پرورش تفکر راههای میانبر بدون تلاش و زحمت برای رفاهطلبی است که پارامترهای آن شامل اختلاف طبقاتی و مقایسهای و دستیابی نابهنگام طیفی خاص از جامعه به ثروتهای کلان، بدون تلاش و شایستگی کافی است. به نوعی باز در نگاهی واقعگرایانه تداعیگر آسیبهای بین نسلی است که دردها و رنجهای نسل قبلی، منجر به پرورش ذهنهایی بدون سلامت، رشد اجتماعی، فردی و اقتصادی میشود.
پارامتر دیگر در بستر انفجار اطلاعات و کسب ثروت از طریق وب است. این تفکر در نوجوانان بسیار بسط یافته است که از این طریق میتوانند به ثروتهای کلان دست پیدا کنند، بیخبر از اینکه اولاً این اتفاق برای همه فعالان این حوزه رخ نخواهد داد و ثانیاً این شیوه کسب ثروت به خودی خود یک دانش اقتصادی کلان و تخصصی است و نیازمند کسب دانش حرفهای است؛ بنابراین در این مسیر اکثراً شکست و آسیب متوجه نوجوانان فعال در این حوزه میشود. پارادایم آخری که در این فرآیند جای پردازش دارد، عدم رشد فردیت و اتکای به خود است. این آسیب دامنگیر بخشی از نسل کنونی است. نسلی که همیشه راه گریزی برای جبران عدم شایستگی حضور در دانشگاه را نداشته است و دانشگاههای دارای سطح علمی پایین آنها را پذیرفتهاند. زمانی که شایستگی فعالیت در یک شرکت تخصصی را نداشتهاند فرآیند پارتیبازی آنها را در موقعیتهای خاصی قرار داده است. زمانی که دارای مشکل تأمین هزینههای شخصی بودهاند، پدر و مادر با افزایش ساعت کاری خود، به جبران نقضهای آنها پرداختهاند و… این دور تسلسلی است که همچنان ادامه دارد تا حدی که مسئولیت زندگی را بعد از ازدواج نیز به دوش خود احساس نمیکنند. در واقع والدین نسلهای گذشته در فرآیند تحولی صنعت به پستمدرنیته، مسئولیتپذیری را در برنامه پرورشی و تربیتی فرزندان خود قرار ندادهاند و بیشتر فرزندان محصول آسیبها و پاتولوژیهای ناکام شده والدینی آسیب دیدهاند که با تحول تکنولوژی عجین شده است. اهمال کاری محصول پارادایمهای چند وجهی یک سیستم اجتماعی و تحولی بیمار و معیوب است.
انتهای پیام
اهمالکاری، سهلانگاری یا عدم پذیرش مسئولیت، مسئلهای بسطیافته در بطن زندگی نوجوانان و جوانان امروز است. به گزارش علنی به نقل از ایسنا، روزنامه «جوان» در ادامه نوشت: در واقع والدین سختیکشیده نسل قبلی، نسل فعلی را با تعارض مواجه کردند. از طرفی سختیهایی که خود متحمل شده بودند را به صورت افراطی از دوش […]
ثبت دیدگاه