هواداران نامزد پیروز که راهی پاستور می شود، در پوست خود نمی گنجند و طرفداران نامزدهای پیروز نشده، برای مدتی غمگین و افسرده هستند.
برخی از ناکام مانده ها خودشان را «شکست خورده» می پندارند اما خردمندان و سرد و گرم کشیده های هر دو جریان، نیک می دانند که نام این ناکامی موقت، هر چه باشد، بدون شک «باخت» نیست. وقتی تنها یک تن از میان جمع نامزدها رای اول را می آورد، دیگران را که رای کمتر آورده اند، آیا باید «بازنده» نامید؟
پاسخ بسیار روشن است.
به خصوص اگر به این واقعیت توجه کنیم که اگر همان چند نفر نبودند، از اساس، رقابتی شکل نمی گرفت که نتیجه اش بشود، پیروزی یک تن از میان آن جمع چند نفر.
پس «برنده» و «بازنده»، به آن معنا که فکر می کنیم، در کار نیست.
اگر هم باشد، پیروز و سربلند اصلی مردم ایران هستند و بازنده نهایی، آنهایی که در داخل و خارج می خواهند، ایرانیان با صندوق های رای قهر کنند.
پس از پایان روز انتخابات شاید بحث های دیگری هم در میان کنشگران سیاسی و شهروندانی که به مقوله سیاست جدی تر نگاه می کنند، دربگیرد.
از جمله اینکه هواداران یک نامزد که رای دوم یا سوم را کسب کرده است، به دوستان هم مسلک خودشان ایراد بگیرند و با خشم و دریغ بگویند: افسوس! اگر کمی انتخابات را جدی تر گرفته بودیم و برای جلب نظر هموطنان دچار تردید برای رای دادن که به قشر خاکستری مشهورند، بیشتر تلاش می کردیم و آنها را متوجه این «حق مدنی و شهروندی» شان می کردیم می توانستیم نامزد خودمان را به کرسی ریاست جمهوری برسانیم، اما افسوس که آنقدر هوشمند و نکته سنج نبودیم تا پشت پرده و لایه های چندم ترفندهای سیاسی و تبلیغات رسانه های طرفدار تحریم انتخابات را درک کنیم.
فردای پس از انتخابات، شاید برخی ها تازه به فکر بیفتند و از خودشان بپرسند؛ راستی بی بی سی فارسی و شبکه سعودی اینترنشنال که اربابان آنها شب و روز، چندپاره شدن ایران عزیز ما را آرزو می کنند، چه شد که از چندماه مانده به برگزاری انتخابات 1400، با یک شیب ملایم و گام به گام، غلظت و حجم خبرهای منفی را درباره ایران، روز به روز، زیاد و زیاد و زیادتر کردند تا در روز انتخابات، در جای جای این کشور زخم خورده و خسته و درمانده از فشار تحریم خارجی و بی تدبیری داخلی، مردمانی را ببینیم که مستاصل شده اند و به نقطه جوش رسیده اند و اگر بخواهیم، درباره «انتخابات» با آنها یک کلام سخن بگوییم، با پرخاشگری پاسخ می دهند.
هرچند آنها همه توان خود را به کار گرفتند تا پروژه «قهر با صندوق رای» را کلید بزنند اما آیا ما نیز همه تلاش خود را کردیم تا به مردم خودمان بگوییم: حتی انتقاد هم که دارید، راهش از همین صندوق رای می گذرد ؟
آنها در آن سوی آب، مشکلات داخلی ما را درشت نمایی می کنند ، بی آنکه به من و شما بگویند؛ در همان کشورهای غربی که فقط قسمتی از سردرگمی و مدیریت های ناکارآمدشان در بحران کرونا برای مردم سراسر دنیا آشکار شد، وقتی نوبت انتخابات فرا می رسد، هیچ کس از «قهر با صندوق» سخن نمی گوید زیرا چنین کاری از نگاه خودشان، مضحک و بی ربط است
به بیان ساده، در کشورهای توسعه یافته، رای دادن یا ندادن، هم یک «حق شهروندی» است و هم یک ابزار پیام رسان برای کنشگران سیاسی.
باور کنید، نمی خواهم خوش باور باشم و مانند آدم های ساده لوح یا یک جانبه نگر، همه گرفتاری ها را به گردن تجزیه طلب ها در تل آویو و لندن و ریاض و واشنگتن بیندازم و بر روی ناراضی تراشی ها و مدیریت های ضعیف و سیاست های یک شبه ساخته شده و غیرکارشناسی، چشم خودم را ببندم. هرگز نمی خواهم بگویم، خود ما در مقام و مسند رییس و وزیر و وکیل و شهردار و فرماندار و بخشدار و دهیار و …بیتقصیر نیستیم.
گاه با عملکردمان، خواسته یا ناخواسته، موجب رنجش این مردم شکیبا شده ایم
اما کاش مسئولان و رسانه هایی که ادعای دلسوزی برای این آب و خاک و مردم را داریم، صادقانه بابت همه کم کاری ها و ندانم کاری ها از مردم عذرخواهی کنیم و قول جبران بدهیم و در عمل و با همه توان و انرژی نیز جبران کنیم.
فراموش نکنیم، این مردم چنان فهیم و آگاهند که می دانند، «شرایط تحریم» یعنی چه ؟
مردم ما خوب می دانند، کجا یک مسئول نمی تواند کار کند و کجا نمی خواهد؟
مردم می فهمند، کجا صحبت از ناتوانی و کم آوردن است و کجا سخن از دست درازی به بیت المال و ساخت و پاخت با دلالان داخلی و خارجی برای منافع شخصی و گروهی و در یک کلام؛ خیانت!
امروز، همان فردای روز پایان انتخابات است.
همان روزی که من و شما از خویش می پرسیم: من – ایرانی- در یک سربزنگاه سرنوشت ساز از تاریخ پرفراز و نشیب کشورم، آیا توانستم از «حق رای» خودم برای تقویت و تحکیم «جمهوریت» بهره ببرم؟
کاش فردای روز پایان انتخابات، همه ایرانیان ، پاسخ درخور و شایسته ای برای این پرسش مهم داشته باشیم.
* مدیر مسئول روزنامه شهرآرا
ثبت دیدگاه