شهادت بر حجت خداوند بر خلق
قاسم بن عبدالرحمن زیدی مذهب گوید:
به بغداد رفته بودم.
روزی حضرت جواد (ع) را در معبری دیدم که بر استر نر یا ماده ای سوار است و به پیش می آید.
با خود گفتم: خدا شیعه را از رحمت خود دور کند که می گویند خدا، اطاعت این شخص را واجب کرده است.
حضرت جواد (علیه السلام) متوجه من شد و فرمود: ای قاسم بن عبدالرحمن! نخوانده ای که خداوند متعالی می فرماید: ابشرا منا واحدا نتبعه انا اذا لفی ضلال و سعر -سوره قمر/ آیه بیست و چهار – (طایفه ثمود نیز انذارهای الهی را تکذیب کردند و گفتند) آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟ اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود.
با خود گفتم: به خدا این ساحر است.
حضرت، بار دیگر متوجه من شده و فرمود: آیا نخوانده ای که خداوند متعال می فرماید: ءالقی الذکر علیه من بیننا بل هو کذاب اشر -سوره قمر/ آیه بیست و پنج، که قوم ثمود گفتند: آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟ نه، او آدم بسیار دروغگوی هوسبازی است.
با دیدن این اعجاز از عقیده خود برگشته، شهادت دادم که او حجت خدا بر خلق است و به امامت وی معتقد شدم.
ثبت دیدگاه