سهم مشخص هر یک از انسان‌ها
27 خرداد 1402 - 21:35
شناسه : 61297
2

سهم مشخص هر یک از انسان‌ها روزی یکی از پادشاهان به سیر و سیاحت رفت، تا این که به روستایی رسید، کمی در آنجا توقف کرد تا قدری استراحت کند. پادشاه به همراهان خود گفت: بساط طعام را آماده کنید کمی توقف می‌کنیم و سپس به راه خود ادامه می‌دهیم. پادشاه گفت: آن پیرمرد هم […]

پ
پ

سهم مشخص هر یک از انسان‌ها

روزی یکی از پادشاهان به سیر و سیاحت رفت، تا این که به روستایی رسید، کمی در آنجا توقف کرد تا قدری استراحت کند.

پادشاه به همراهان خود گفت: بساط طعام را آماده کنید کمی توقف می‌کنیم و سپس به راه خود ادامه می‌دهیم.

پادشاه گفت: آن پیرمرد هم که در حال کار کردن هست را بگویید تا بیاید (و با تعجب با خود زیرلب می‌گفت: چگونه این شخص با این کهولت سن هنوز سر پاست)

پیرمرد جلو آمد و گفت: بله، با من کاری بود!پادشاه گفت: ببینم تو چند سال از عمرت سپری شده؟

پیرمرد گفت: یکصد و بیست سال.

پادشا‌ه: و هنوز سر پا هستی و کار می‌کنی.

پیرمرد: بله.

پادشاه: ما با داشتن وسایل عیش و نوش و استراحت، نصف عمر شما را هم نداریم!! شما دهاتی‌ها که وسایل عیش و نوش به قدر ما ندارید، چطور این همه عمر می‌کنید؟

پیرمرد در جواب پادشاه گفت: هر یک از انسان‌ها، سهم مشخصی از اطعام را دارند. هیچکس در این دنیا بیشتر از اندازه خود نمی‌تواند مصرف کند. شما در عرض چند سال با پرخوری و زیاده‌روی، سهم خود را مصرف می‌کنید.

بنابراین وقتی که تمام شد، دیگر سهمی ندارید و می‌میرید، ولی ما چون سهم خود را کم‌کم مصرف می‌کنیم، بیشتر از شما عمر می‌کنیم، قربان!!!

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.