ما غیر علی با احدی کار نداریم
ﺷﺄﻥِ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست
در کوزه که جا دادن دریا شدنی نیست
هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست
تو لطف کنی ناشدنی؛ ناشدنی نیست
طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد
بر خاک نوشتند علی؛ در نجف شد
ماییم و دلی مست در ایوان طلایی
احسنت! چه معماری انگشت نمایی
تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی
دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی…
هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد
در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد
در خلقت تو هر چه خدا داشت عیان شد
در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد
هرکس که گدای تو شد آقای جهان شد
از برکت نام تو اذان نیز اذان شد
سردار بجز میثم تمار نداریم
ما غیر علی با احدی کار نداریم
از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟
گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟
از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟!
هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانهست
چیزی که عیان است چه حاجت به بیانست
🖋شاعر: مجید تال
ثبت دیدگاه