رجایی دوم شهادتت مبارک
خمینی آمد
رجاییها آمدند
با هنرها آمدند
مطهریها آمدند
حاج قاسمها آمدند
فائزه رحیمیها آمدند
و…
(زن و مرد، پیر و جوان فرقی نمیکند)
نمیگویم آمدند و رفتند، چون نرفتند بلکه ماندگار شدند، چونکه فرمود: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا
اگر بگوییم رفتند، دشمن شاد میشویم
آنها نرفتند راه حاج قاسم هست راه شهید رئیسی هست و…
هرچند هربار که شهید میشوند با خود میگوییم واقعا کسی شبیه او پیدا میشود؟
و هربار محکمتر از قبل ثابت میشود
بله
هربار با شهادت، خونهایشان جریانسازتر میشود.
و این انقلاب کم ندارد مردانی و زنانی که تا پای جان خدمت میکنند
ولی انگار قانون نانوشتهای است که بعد از شهادتشان شناخته میشود،
مثل ما که نهایت علاقهمان نسبت به حاج ابراهیم، صرفا رئیسجمهوری بهتر از قبلیها بود،
حکمتی داشت که در حال خدمت شهید شد تا ثابت شود او آدم پشت میزنشینی نبود،
دوید و دوید تا استراحتش بماند برای بعد از شهادتش.
خلاصه این انقلاب به نقطه صفر مرزی رسیده و مردم یکی یکی غربال میشوند،
و هرکس باید در این مسیر نقطه خود را پیدا کند
تا نشویم مانند کسانی که صرفا شور انقلابی دارند و فقط خوب عزاداری میکنند اما (خود را مرکز عالم نمیدانند [حاج قاسم])
من اما از همه تعابیر رجایی دوم را بیشتر دوست میدارم.
✍زینب سلامی
ثبت دیدگاه