باب حاجات همه درّ ثمین آمده است
مه شعبان شده ماهی به زمین آمده است
روز چارم پسر امبنین آمده است
پدرش حیدر کرار ز میلادش شاد
بر بنیهاشمیان ماهترین آمده است
نامش عباس شد و معنی آن شیر دژم
بین شیران عرب شیرترین آمده است
جمله ذریهی زهرا به رخش بوسه زنند
یک برادر به همه یار و معین آمده است
مادرش گفت برای همه اولاد بتول
پسرم بهر غلامی به یقین آمده است
مرتضی بوسه به دستش زد و گفتا بینم
دست او کرببلا نقش زمین آمده است
آمده تا که سپهدار حسینی بشود
آن علمدار یل لشگر دین آمده است
مادرش امبنین درس وفایش داده
اسوه بر اهل وفایان زمین آمده است
آمده ساقی اطفال حسینش گردد
آب در حسرت او چلهنشین آمده است
روز میلاد ابوالفضل به بینالحرمین
بهر دیدار عمو پردهنشین آمده است
کف بزن خوب طلب کن سفر کرببلا
باب حاجات همه درّ ثمین آمده است
ثبت دیدگاه