1- کاندیداها جوری رفتار میکردند که نشانی از «فیک» و یا «پوششی» بودنشان و یا حتی کوچکترین ناامیدی برای رئیسجمهور نشدنشان نبود! آنها آنقدر پر شور و حرارت بودند که انگار واقعا میخواهند رئیسجمهور بشوند! این امر ثابت میکند؛ مردم با پیشبینیهایشان؛ بیشتر از آنچه که باید نسبت به نتایج انتخابات بدبین و یا ناامید و امیدوارند!
2- مناظره نشان داد: زیر سوال بردن خیلی بهتر از سوال جوابدادن آمد دارد! یعنی کاندیداها بجای پاسخ به سوالاتی که مطرح میشد سعی میکردند بدون توجه به هشدارهای مجری همدیگر را زیر سوال ببرند (بگذریم از اینکه سوالات هم تصادفا به کسی میافتاد که باید میافتاد! البته زبانمان لال منظورمان این نیست که قرعهکشی مهندسی شده بود؛ منظور این است؛ گاهی اوقات چقدر اتفاقات در کنار هم خوب جور میشوند! مثلا سوالاتی ازقبیل: ابربدهکاران بانکی و یا مبارزه با زمین خواری و قاچاق و… دقیقا نصیب خود خود صاحبانشان شد!) لطفا به این چند نمونه به زیر سوال بردنها توجه کنید: «شما اقتصاد حالیتان نیست و پرپرش 6 کلاس سواد دارید!» ؛ «اگر به تهمت ادامه بدهی چیزهایی را رو میکنم که پشیمان بشوی» ؛ «با احترام ؛ شما دچار مرض سندرم پست بیقرار هستید» ؛ «باید به شما نوبل شیمی داد ای توزیع کننده فقر» ؛ «شما مدرکتان را با تقلب گرفتید و در جنگ هم چند تا سوتی دادید»؛ «من شما را محاکمه میکنم»؛ «شما کاندیدای فیک هستید» ؛ «فیک خودتی» «بانک مرکزی بی صاحاب بوده» و…..
3- کاندیداها همیشه در این مرحله، هزار ماشالله با دست پر و مملو از کتب و طرحهای دقیق و عمیق چاپ شده؛ نمودارهایی با رسم شکلهای کشیده شده؛ پرونده و کاغذهایی رنگارنگ با جداول خوشگل و قشنگ نقاشی شده و…. وارد استودیو میشوند تا کلی راهکارهای اجرایی برای آبادانی کشور بدهند! حتی نشان می دهند که به جزئیاتی نظیر مقدار کالری مصرفی هر ایرانی در طول روز هم فکر کردهاند! اما چند ماه بعد؛ تنها برنامهشان میشود: دست کردن در جیب مردم که نه؛ استغفرالله …. منتظر نشستن برای جلب حمایتها؛ مشارکتها و کمکهای مردمی برای توسعه کشور! مثلابرای جلوگیری از مصرف برق مردم کت نپوشند و یا اصولا فقط لنگ بپوشند! لطفا مردم گوشت و غذا و میوه نخورند و خودشان بمالند و…..
4- پر بیراه نیست که تا این حد کاندیداها برای نامزدی ریاستجمهوری دست و پا میزنند (با اینکه میدانند در صورت رئیس جمهور شدن حداکثر 8 سال بعد؛ مغضوب و ممنوع الهمه چیز خواهند شد!) دلیلش این است که میدانند با چند زیر سوالبردن و راه انداختن بحث های چالشی و با حمله موثر به این و آن؛ میشود یک شبه راه صد ساله را رفت و حسابی مطرح شد. بعبارتی هدف مهم نیست مسیر مهم است!
5- برخلاف تصور همگان، آن 4 کاندیدی که قرار است به نفع یکی کنار بکشند پوششی نیستند بلکه آن دو کاندیدی که قرار است به ضرر آن یک نفر کنار نکشند پوششی هستند چون اگر آنها نبودند بحثها داغ نمیشد و آن پنج نفر باید در مورد چسبیدن قاشق بعد از واکسیناسیون حرف میزدند! اصولا دلیل تایید آن دو نفر همین بوده که تنور انتخابات را به شکل پوششی گرم کنند!
6- در مناظره فهمیدیم تمام مشکلات کشور فقط و فقط بانک مرکزی بوده و لاغیر!
7- مناظره (البته بلانسبت) کمی آدم را به یاد فیلمهای مرحوم ناصر ملکمطیعی میانداخت که قرار بود یکی دو نفر با چهار پنج نفر دست و پنجه نرم کنند! البته آرایش تبمی بیشتر اینگونه بود: کاندیدی که انشا قرائت میکرد با آن کاندیدی که فقط به او گفته میشد: «جناب آقا» (یا سوپرمن) گلاویز شده بود و کاندیدی هم که خودش در جایی با مظلومنمایی گفت: آخه چند نفر به یکی؟ بچه گیر آوردید؟ خودش به تنهایی با 4 تا بقیه درگیر شد! اما نکته جالب اینجا بود که در عین حال همین فرد (بعنوان یک شهروند عادی) از نفر پنجمی که با آن درگیر بود اماننامه میخواست! جل الخالق!
8- کاندیداها از هر بعدی که به مشکلات و بدبختیهای کشور میپرداختند؛ مخاطبان مجذوب صحبتهایشان شده و بشدت طرفدار آنها میشدند! این نکته نشان میدهد؛ بدبختیهای ما چند بعدی است و از هر زاویهای قابل بررسی است!
9- همه کاندیداها خود را اقتصاددان معرفی کردند پس خدا به داد فرهنگ و هنر و علوم و آموزش و محیط زیست و حتی سیاستمان برسد!
10 – انتخابات گذشته نشان داد استفاده از اشیا بیشتر از حرفهای مشاوران کاندیداها برایشان آمد داشته؛ لذا در اینجا کلید جای خودش را به اسکناس 1000 تومنی داد!
11- مبارزه انتخاباتی را نباید جدال دو نفر با 5 نفر دید بلکه بیاد چدال یک نفر شیخ با 6 نفر شخصی دید!
ثبت دیدگاه