گره از کار دیگران باز کردن
* اگر میتوانی گره از کار دیگران باز کنی، دریغ نکن:
🔹بچه كه بودم گاهی با مادرم به عطاری میرفتم.
🔸بر دیوار عطاری، دو تابلو نصب بود كه خيلی برايم جذاب و بامعنی بود و تأثیر زیادی در زندگیام داشت.
🔹در طول زمان خرید مادرم بارها آنها را نگاه میکردم و میخواندم.
🔸يكی نقاشی جالبی بود از دو مرد كه یکی مردی مفلوک و فقیر بود و زیر آن نوشته شده بود: «عاقبت نسيهفروش» و كنار او، مردی چاق با گاوصندوقی پر از پول که زیر آن نوشته شده بود: «عاقبت نقدفروش».
🔹دومی تابلويی بود كه روی آن با خط خوش اين شعر نوشته شده بود:
🔸دانی كه چرا خدا، تو را داده دو دست؟
من معتقدم كه اندر آن سری هست
▫️يک دست به كار خويشتن پردازی
▫️با دست دگر ز دیگران گيری دست
ثبت دیدگاه