علم فراری، به هنگام عمل
بعضی از ما درسهایی که خواندیم، یا علم فقه و اصول و حکمت و تفسیر است، یا علم سیاست و اجتماع؛ این سوادی که پیدا کردیم، وقتی کسی ما را نمیبیند، موقع عمل نیست، وقت سخنرانی است، یا مقاله نوشتن است، یا در همایشها و کنفرانس است، این علم کاملاً خودش را نشان میدهد؛ موقع جدال است، خودش را نشان میدهد؛ اظهار برتری است، خودش را نشان میدهد؛ جای سرقت است، خودش را نشان میدهد؛ امّا همین که موقع ” عمل ” شد که عقل دارد او را میبیند، خودش را کنار میکشد. خُب اگر این علم است، این سواد است؛ چرا موقع عمل فرار میکند؟!
در ما این هست یا نیست؟! موقع حرف زدن خودمان را خوب نشان میدهیم، موقع جدال و بحث و گفتمان و گفتگو خوب نشان میدهیم، امّا موقع عمل چرا فرار میکنیم؟
این جز خَنس خنّاسی چیز دیگری است؟! پس این یک شیطنتی در درون ماست. اگر ما هم با او مرتبط و متحد شدیم، جزء شیاطینالانس میشویم!
این بیان نورانی امام باقر (سلام الله علیه) که فرمود مکرّر خود را _ این دستور رسمی حضرت است _ بر قرآن عرضه کنید*. یعنی قرآن را _ خوب یعنی خوب _ بفهمید، خود را _ خوب یعنی خوب _ ارزیابی کنید، این خصیصههایتان را با قرآن بسنجید، ببینید شیطان هستید یا فرشته! ببینید جزء (عباد مکرمون. لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون)* هستید که در سوره مبارکه انبیاء وصف فرشتههاست، یا _ معاذالله _ جزء شیاطینالانس هستید! خُب چطور ما موقع جدال و بحث و خود نشان دادن خیلی حرّاف هستیم؛ همین سواد است دیگر! موقع عمل خودش را کنار میکشد! این خَنس است یا نیست؟ اگر این علم خُنس است، آن عالمش هم خنّاس است!!
ثبت دیدگاه