شیرینی زندگی به کاستیها و عیبهاست
یک پیرزن چینی، دوکوزۀ آب داشت که آنها را به دو سر چوبی که روی دوشش میگذاشت، آویخته بود و از این کوزهها برای آوردن آب از جویبار استفاده میکرد.
* یکی از این کوزهها ترک داشت، در حالیکه کوزه دیگر بیعیب و سالم بود و همۀ آب را در خود نگه میداشت… هر بار که زن پس از پرکردن کوزهها، راه دراز جویبار تا خانه را میپیمود، آب از کوزهای که ترک داشت چکه میکرد و زمانی که زن به خانه میرسید، کوزه نیمه پر بود.
* دو سال تمام، هر روز زن این کار را انجام میداد و همیشه کوزهای که ترک داشت، نیمی از آبش را در راه از دست میداد. البته کوزۀ سالم و بدون ترک خیلی به خودش میبالید. ولی بیچاره کوزۀ ترکدار از خودش خجالت میکشید. از عیبی که داشت و از این که تنها نیمی از وظیفهای را که برایش در نظر گرفته بودند، میتوانست انجام دهد.
* پس از دو سال سرانجام روزی کوزۀ ترکدار در کنار جویبار به زن گفت: من از خویشتن شرمسارم. زیرا این شکافی که در پهلوی من است، سبب نشت آب میشود و زمانی که تو به خانه میرسی، من نیمه پر هستم.
* پیرزن لبخندی زد و به کوزۀ ترکدار گفت: آیا تو به گلهائی که در این سوی راه، یعنی سوئی که تو هستی، توجه کردهای؟ میبینی که در سوی دیگر راه، گلی نروئیده است.
* من همیشه از کاستی و نقص تو آگاه بودم، و برای همین در کنار راه، تخم گل کاشتم تا هر روز که از جویبار به خانه بر میگردم تو آنها را آب بدهی. دو سال تمام، من از گلهائی که اینجا روئیدهاند چیدهام و خانهام را با آنها آراستهام. اگر تو این ترک را نداشتی، هرگز این گلها و زیبائی آنها به خانۀ من راه نمییافت.
👌هر یک از ما، عیبها و کاستیهای خود را داریم ولی همین کاستیها و عیبهاست که زندگی ما را دلپذیر و شیرین میسازد.
ثبت دیدگاه