بررسی شخصیت تاریخی مقداد (بخش اول)
-ولادت و نسب مقداد:
مقداد بن عمرو بن ثعلبه معروف به مقداد بن اسود، از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست اما با توجه به اینکه تاریخنگاران، سال درگذشت او را ۳۳ق و در ۷۰ سالگی دانستهاند. احتمالا ۲۴ سال قبل از بعثت (۳۷ سال قبل از هجرت) به دنیا آمده باشد.
سیره نویسان و مورخان، نسب خانوادگی او را تا جد بیستم نام بردهاند.
نقل شده است در حضرموت، نزاعی بین مقداد و فردی به نام «ابی شمر بن حجر» رخ داد که به مجروح شدن آن فرد انجامید. پس از این ماجرا مقداد به مکه رفت و با اسود بن عبد بن یغوث زهری همپیمان شد و اسود با مقداد نسبت پدری پیدا کرد؛ از این رو او را مقداد بن اسود و گاه مقداد زهری خواندهاند. ولی پس از نزول آیه «ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ: آنان را به [نام] پدرانشان بخوانید» مقداد بن عمرو خوانده شد.
-کنیهها و القاب مقداد:
برای مقداد القابی مانند بهرایی یا بهراوی، کندی و حضرمی و کنیههایی مثل ابومعبد، ابوسعید و ابوالاسودذکر شده است.
-اسلام آوردن مقداد:
مقداد در همان اوایل بعثت مسلمان شد و شکنجههای مشرکان قریش را تحمل کرد. مورخان او را از سابقین به اسلام میدانند؛ اما درباره چگونگی مسلمان شدن او بحث مفصلی نشده است. از ابن مسعود نقل شده است نخستین کسانی که اسلام خود را ظاهر کردند، هفت نفر بودند که مقداد یکی ار آنان است.
بنابراین پس از بعثت خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله و سلم وی جزو نخستین کسانی بود که اسلام آورد و مورخان اسلامی وی را هفتمین مسلمان برشمردند. وی از بزرگان صحابه و مردی فاضل و دانشمند، شریف، شجاع و بزرگوار بود.
-هجرت:
مقداد دو بار هجرت کرد:
یکبار هجرت به حبشه که مقداد در میان سومین گروه مسلمانان بود و بار دوم، هجرت به مدینه که زمان دقیق هجرتش به مدینه روشن نیست؛ ولی بر اساس وجود قرائن فراوانی، در سال اول هجرت در ماه شوال در سریه ابوعبیده به مسلمانان پیوست و به همراه آنان به مدینه هجرت کرد.
پیامبر: خداوند مرا به دوست داشتن ۴ تن دستور داد و مرا خبر داد که خودش آنها را دوست دارد: علی، مقداد، ابوذر، سلمان.
-حضور در جنگها:
مقداد در غزوات پیامبر شرکت کرد و در تمامی جنگهای پیامبر اسلام همچون بدر، احد و. . . شرکت کرد.
او از تیراندازان مشهور بود. وی در غزوه بدر جزء سواره نظام بود. به اسب وی «سَبحَه» به معنای شناوری میگفتند؛ شاید از آنجهت که مقداد با دلاوری جنگ میکرد، به اسبش «سبحه» میگفتند.
در جنگ احد نیز مقداد نقش داشت، به طوری که در اواخر نبرد که افرادی پا به فرار گذاشتند، طبق نقل منابع تاریخی، کسی با پیامبر نماند به جز علی، طلحه، زبیر، ابودجانه، عبدالله بن مسعود و مقداد.
برخی نقلها مقداد را در این جنگ، جزو تیراندازان سپاه اسلام نام بردهاند. اما برخی دیگر او را به همراه زبیر، فرمانده سواره نظام سپاه اسلام دانستهاند.
مقداد در کنار سلمان، عمار، ابوذر از نخستین شیعیان بودند که در زمان پیامبر بدین نام شناخته میشدند.
-ازدواج مقداد:
امام رضا ـ علیهالسلام ـ میفرماید:
جبرئیل بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نازل شد و عرض کرد خدا به شما سلام میرساند و میفرماید: دوشیزگان بهسان میوه هستند؛ چون میوه رسید باید آن را چید و خورد؛ وگرنه تابش خورشید آن را فاسد میکند، اگر دوشیزگان را شوهر دهند، از فساد و فتنه ایمن خواهند بود.
حضرت پس از این جریان به منبر رفت و کلام خدا را به مردم ابلاغ فرمود و آنان را از آنچه که جبرئیل آورده بود مطلع ساخت، از حضرت پرسیدند: همشأن ما کیست؟ با چه کسی ازدواج کنیم؟
حضرت فرمود: مؤمنین کفّو هم هستند؛ سپس از منبر پایین نیامد تا آنکه ضباعة دختر عموی خود (دختر زبیر بن عبدالمطلب) را به ازدواج مقداد درآورد.
ضباعة از بانوان سرشناسی است که از سابقین به اسلام است و همراه مسلمانان به مدینه مهاجرت کرده بود، از او یازده حدیث از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نقل شده است. پیامبر صباعة را با اینکه از نظر طایفه و حسب و نسب بسیار باشخصیت بود، همسر مقداد کرد و فرمود: من دختر عموی خود ضباعة را همسر مقداد نکردم؛ مگر آنکه مردم موضوع ازدواج را سهل و آسان بگیرند، به هر مؤمنی دختر دهند و حسب و نسب را در مورد ازدواج به نظر نیاورند.
مقداد دارای دو فرزند بود: یکی دختر به نام کریمه که روایاتی هم از پدرش نقل میکند و دیگری پسر به نام معبد که در جنگ جمل جزو یاران عایشه بوده و در همان جنگ به قتل رسیده است.
-وفاکننده به آیه مودت:
مقداد از اداکنندگان پاداش رسالت و وفاکنندگان به آیه مودت است.
در ذیل آیه مودت (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی) ای رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به مردم بگو من از شما مزد رسالت نمیخواهم جز اینکه نسبت به اهل بیت و عترت من دوستی بورزید، روایاتی را بسیاری از علمای سنی و شیعه با این مضمون نقل کردهاند که پاداش و زحمات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در راه ابلاغ اسلام، دوستی با خویشان آن حضرت است.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرماید: وقتی که این آیه نازل شد، رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به مردم فرمود: خداوند برای من بر عهده شما حقی گذاشته است، آیا آن را ادا میکنید؟ هیچکس جواب حضرت را نداد، روز بعد هم رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ همین سؤال را کرد، کسی جواب نداد. روز سوم هم این مطلب تکرار شد و کسی جواب نداد و آنگاه رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: این مطلب، طلا و نقره یا خوراکیها و آشامیدنیها نیست. گفتند: پس آن چیست؟ حضرت آیه مذکور را خواند و فرمود: این آیه از طرف خدا نازل شده است، گفتند ما دستور آیه را میپذیریم.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ اضافه فرمود: به خدا سوگند کسی به این آیه وفا نکرد؛ مگر هفت نفر که عبارت بودند از: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، جابر بن عبدالله انصاری، یکی از غلامان در خانه پیامبر و زید بن ارقم، این هفت نفر نسبت به عترت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ کاملاً وفاداری و محبت نمودند و پاداش رسالت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله را بهخوبی انجام دادند.
ثبت دیدگاه