بررسی دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی درباره عالم امر و عالم خلق(بخش اول)
عالَم اَمْر یا عالم مجردات، جهانی است که با حواس پنجگانه ظاهری درک نمیشود و در مقابل عالَم خَلق قرار دارد که با حواس پنجگانه قابل درک است. ریشه اعتقاد به عالم امر را در فراز «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ» در آیه ۵۴ سوره اعراف دانستهاند.
يكي از آيات قرآن كه در آن آغاز آفرينش جهان به طور خلاصه آمده، آيه ۵۴ سوره اعراف است:
“ان ربكم الله الذي خلقالسموات والارض في سته ايام ثم استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً والشمس والقمر والنجوم مسخرات بامره الا له الخلق والامر تبارك الله رب العالمين”:
“خداي شما (همان) خداوند (بزرگ كه او را خداي خدايان ميپنداريد) است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر تخت قرار گرفت، روز را به (پرده) شب كه همواره (يا شتابان) در پي او است ميپوشاند، خورشيد و ماه و ستارگان به فرمان اويند، آگاه باشيد آفرينش (جهان) و فرمان (يا فرمانروايي جهان) از او است. جاويد باد خداوند، خداي جهانيان.”
تحقق موجودات در عالم امر را آنی و بدون نیاز به فراهم شدن شرایط زمان و مکان دانستهاند؛ برخلاف عالم خلق که تحقق موجودات در آن به صورت تدریجی و بسته به شرایط خاص مادی امکانپذیر است.
اين آيات متصل و مربوط به آيات قبل است، چون در آيات قبل وبال شرك به خدا و تكذيب آيات او را بيان نموده مى فرمود: گناه انسان را به هلاكت ابدى و شقاوت هميشگى دچار مى كند، اين آيات هم همان بيان را تعقيب نموده و آن را تعليل مىكند به اينكه پروردگار همه عالم يكى است، و تدبير همه امور بدست او است، بنابراين، شكر او و خضوع در برابرش بر همه واجب است. و اين يگانگى رب العالمين را به دو طريق تأكيد مى نمايد: يكى از اين راه كه خداى تعالى كسى است كه آسمانها و زمين را آفريده و امور آن را به نظام احسنى كه جميع اجزاء و اطراف آن را به هم مرتبط مى سازد تدبير مىنمايد، پس او به تنهايى ربالعالمين است.
يكى هم از اين راه كه خداى تعالى آن كسى است كه براى جميع خلايق روزى فراهم نموده و انواع ميوه-ها و غلات و هر رزق ديگرى را به عجيبترين و لطيفترين وجهى آفريده، و اين خود دليل بر اين است كه پروردگار ديگرى براى عالم نيست.
دیدگاه علامه طباطبایی
معنى و مراد از خلق و امر در: له الخلق و الامر
خلق به حسب اصل لغت به معناى سنجش و اندازهگيرى چيزى است براى اينكه چيز ديگرى از آن بسازند، و در عرف دين در معناى ايجاد و ابداع بدون الگو استعمال مىشود. امر گاهى به معناىشان بوده و جمع آن امور است، و گاهى هم به معناى دستور دادن و وادار كردن مأمور، به انجام كار مورد نظر مىباشد، و بعيد نيست كه در اصل هم به همين معنا باشد، و سپس به صورت اسم مصدر استعمال مىشود و به معناى نتيجه امر و آن نظمى است كه در جميع كارهاى مأمور و مظاهر حيات او است، و چون اين معنا منطبق با همه شؤون حياتى انسان است، لذا لفظ امر به معناى اسم مصدر در شأن انسان استعمال شد و آن چيزى كه وجودش را اصلاح مىكند، و نيز از اين هم بيشتر وسعت يافته در شأن هر چيز، چه انسان و چه غيرانسان استعمال شد. بنابراين، امر هر چيزى همان شأنى است كه وجود آن را اصلاح و حركات و سكنات و اعمال و ارادات گوناگونش را تنظيم مىكند، پس اگر مىگويند: امر العبد الى مولاه معنايش اين است كه مولاى عبد حيات و معاش عبد را تدبير مىكند، و معناى امر المال الى مالكه اين است كه: اختيار مال به دست مالك است، و معناى: امر الانسان الى ربه اين است كه تدبير مسير زندگى انسان بدست پروردگار او است.
ثبت دیدگاه