او را نزد شیران بینداز
28 دی 1403 - 22:47
شناسه : 75146
1

او را نزد شیران بینداز زینب کذابه در زمان متوکل عباسی، زنی ادعا کرد که من زینب دختر فاطمه‌ی زهرا هستم. متوکل گفت: از زمان زینب تا به حال سال‌ها گذشته و تو جوانی؟! گفت: پیامبر، دست بر سر من کشید و دعا کرد در هر چهل سال، جوانی به من برگردد؟ متوکل، بزرگان آل […]

پ
پ

او را نزد شیران بینداز

IMG_20250114_231000_285

زینب کذابه

در زمان متوکل عباسی، زنی ادعا کرد که من زینب دختر فاطمه‌ی زهرا هستم. متوکل گفت: از زمان زینب تا به حال سال‌ها گذشته و تو جوانی؟! گفت: پیامبر، دست بر سر من کشید و دعا کرد در هر چهل سال، جوانی به من برگردد؟ متوکل، بزرگان آل ابوطالب و اولاد عباس و قریش را جمع کرد و آنها گفتند: او دروغ می‌گوید؛ زیرا زینب در سال شصت و دو هجری قمری وفات کرده است. زینب کذابه گفت: ایشان دروغ می‌گویند، من از مردم پنهان بودم تا الآن که ظاهر شدم. متوکل قسم خورد که باید شما با دلیل، ادعای این زن را باطل کنید. آنان گفتند: دنبال امام هادی بفرست تا بیاید و ادعای او را باطل کند. متوکل، امام را طلبید و جریان را بازگو کرد. امام فرمود: او دروغ می‌گوید و زینب در فلان سال وفات کرد. متوکل گفت: دلیلی بر بطلان قول او بیان کن. امام فرمود: گوشت فرزندان فاطمه و علی بر درندگان حرام است، او را نزد شیران بینداز اگر راست می‌گوید!

متوکل به آن زن گفت: چه می‌گویی؟ گفت: می‌خواهند مرا بکشند. امام فرمود: این‌جا جماعتی از اولاد فاطمه (ع) هستند و هر کدام را خواهی بفرست. راوی گفت: صورت‌های تمام سادات تغییر یافت، بعضی گفتند: چرا حواله بر دیگری می‌کند و خودش نمی‌رود؟ متوکل گفت: چرا خودتان نمی‌روید؟ فرمود: اگر بخواهی می‌روم؛ متوکل قبول کرد و دستور داد نردبانی نهادند؛ حضرت، داخل جایگاه شیران درنده شدند و آنها از روی خضوع، سر خود را جلوی امام بر زمین نهادند و امام دست بر سرشان می‌مالید، بعد امر کرد کنار روند و همه‌ی درندگان کنار رفتند. وزیر متوکل گفت: زود او را بطلب که اگر مردم، این کرامت را بینند به او می‌گروند. پس نردبان نهادند و امام بالا آمد و فرمود: هرکس اولاد فاطمه و علی است بیاید میان درندگان بنشیند؟ آن زن گفت: ادعایم باطل است، من دختر فلان مرد فقیر هستم، بی‌چیزی سبب شد که این خدعه را به کار برم. متوکل گفت: او را نزد شیران بیندازید؛ اما مادر متوکل او را شفاعت کرد و متوکل او را بخشید.

منتهی‌الآمال 678/2

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.