امیدبخش مثل مصطفی صدرزاده
سالگرد شهادتِ شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده
🔹رهبر انقلاب در حرم امام(ره): مجاهدان فداکار، مدافعان حرم، فعالان سختکوش جهاد تبیین اینها همه جوانهای این کشورند. گاهی اوقات شما میبینید از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفی صدرزاده به وجود میآید. ما از این مصطفیهای صدرزاده در کشور بسیار داریم؛ اینها همه امیدبخش است.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
شهید مصطفی صدرزاده ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهر شوشتر خوزستان و در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. وی در سال ۱۳۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی «سید ابراهیم»، داوطلبانه به سوریه عزیمت کرد و به خاطر رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار به او سپرده شد و جانشین تیپ فاطمیون گردید. سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۱۳۹۴ در عملیات محرم واقع در حومه حلب سوریه به آرزوی خود که شهادت در راه خدا بود، رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت. از این شهید بزرگوار، دو فرزند به نامهای فاطمه و محمدعلی به یادگار مانده است.
اسم تو مصطفاست
کتاب «اسم تو مصطفاست»، زندگینامه شهید سیدمصطفی صدرزاده است که به روایت سمیه ابراهیمپور، همسر شهید صدرزاده و به قلم راضیه تجار گردآوری شده و ویژگیهای برجسته اخلاقی و رفتاری شهید را بیان میکند که میتواند الگویی برای جوانان این مرز و بوم باشد.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
همسرداری
حمایت همه جانبه شهید مصطفی صدرزاده از همسرش که مبلغ طرح امین بود.
یک طرحی در سطح شهرستان شهریار اجرا میشد به عنوان طرح «امین». طلبهها به عنوان مشاور مذهبی وارد مدارس میشدند. در سال ۸۹ به من پیشنهاد این طرح را دادند. به آقا مصطفی گفتم یک چنین طرحی هست ولی من به خاطر اینکه فاطمه کوچک است ــ فاطمه یکی دو ساله بود ــ نمیتوانم بروم. ایشان گفتند من که شغلم آزاد است، میتوانم کارهایم را طوری برنامهریزی کنم، صبح که شما به مدرسه میروید، من فاطمه را نگه دارم و بعدازظهر که شما خانهاید، کارهای فاطمه را شما انجام بدهید و من به کارهایم برسم.
واقعاً این چنین بود، یعنی آقا مصطفی در آن سه چهار سالی که من مدرسه میرفتم، هر روز صبح، فاطمه را با یک اشتیاق خاصی نگه میداشتند و وقتی ظهر من از مدرسه میآمدم، با اینکه کل مدتی که من مدرسه بودم با همدیگر بازی میکردند، آقا مصطفی هنوز خسته نشده بود و میگفت من با فاطمه به پارک میروم تا شما کارها را بکنید مثلاً غذا آماده بشود و یک استراحتی هم بکنید.
راوی: همسر شهید مصطفی صدرزاده
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
خاطراتی از شهید
🔹️یکی از خصوصیتهای بارز شهید صدرزاده، تاکید بر نماز اول وقت بود. همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم میگفت. ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام میدادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر میکردیم، نمیتوانستیم روزه بگیریم اما او، روزه میگرفت و برای سحری بیدار میشد.
یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم میزد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد میزد و میگفت: برادرها وقت نماز شده برپا، دلاورا بلند شوید وقت نماز است. ما هم از آن به بعد سر به سرش میگذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) میگفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔹️عکسی که شوخی شوخی جدی شد
زمانی شهید حاج قاسم سلیمانی نزد رزمندگان لشکر فاطمیون رفت، زمانی که فرماندهان خواستند یک عکس یادگاری با حاج قاسم بگیرند، ابوحامد (علیرضا توسلی) به شوخی گفت: شهدا به ترتیب.
ولی این شوخی نبود، بلکه خیلی جدی به واقعیت تبدیل شد!!
🔻 در این تصویر عکس شهیدان: علی سلطان مرادی (۲۲ بهمنماه سال ۱۳۹۳)، عباس عبداللهی (۲۲ بهمنماه سال ۱۳۹۳)، علیرضا توسلی (نهم اسفندماه سال ۱۳۹۳)، حسین بادپا (۳۱ فروردینماه۱۳۹۴)، مصطفی صدرزاده (اول آبانماه سال ۱۳۹۴) و حاج قاسم سلیمانی (۱۳ دیماه سال ۱۳۹۸) دیده میشود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
طنز جبهه
_قبل از عملیات بود …
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم
اگر گیر افتادیم چطور توی بیسیم
به همرزمامون خبر بدیم …
ڪه تکفیریا نفهمن …
یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرماندههای تیپ فاطمیون، بلند گفت: آقا اگر من پشت بیسیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم …
بدونید دهنم سرویس شده …
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
جملاتی قصار از شهید
* امتحــان خدا جلو رومونه
اونی بعدأ سرش بالاست و سینهش جلو….
که اینجا نمرہ منفی نگیره.
حواسمون باشه
شرمندہ آقا نشیم…
شهـید مصطفی صدرزاده
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
شهید مصطفی صدرزاده میگفت:
از در، انداختنت بیرون، از پنجره بیا تو…
بجنگ واسه خواستههات ناامید نشو!
خدا ببینه سفت و سخت چسبیدی
به خواستهات، بهت میده.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
رِفیق مَذهَبی
هیچوَقت
تَحقیرِت نِمیکنه
تَعمیرِت میکنه..
شهیدمصطفی صدرزاده
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
برادارن و خواهران من!
ماهواره و فرهنگ کثیف غرب
مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد.
از ما گفتن، ما که رفتیم …
و من الله توفیق …
✍️شهید مصطفی صدرزاده
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 شهید مصطفی صدرزاده:
اگر دستم به دامان امام حسین(ع) برسد، نام تک تکتان را خواهم برد.
شهیدمصطفی صدرزاده
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
شهـید مصطفی صدرزاده:
اگر میخواهید کارتان برکت داشته باشد، به خانوادههای شهدا سر بزنید.
ثبت دیدگاه