اقتضای سن و مدارا کردن
28 اسفند 1401 - 22:10
شناسه : 58546
1

اقتضای سن و مدارا کردن 🔹مردی نزد عالمی از پدرش شکایت کرد و گفت: پدرم مرا بسیار آزار می‌دهد. پیر شده است و یک روز از من می‌خواهد در مزرعه گندم بکارم، روز دیگر می‌گوید پنبه بکار. 🔸خودش هم نمی‌داند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته کرده است. بگو چه کنم؟ 🔹عالم گفت: با […]

پ
پ

اقتضای سن و مدارا کردن

🔹مردی نزد عالمی از پدرش شکایت کرد و گفت:
پدرم مرا بسیار آزار می‌دهد. پیر شده است و یک روز از من می‌خواهد در مزرعه گندم بکارم، روز دیگر می‌گوید پنبه بکار.

🔸خودش هم نمی‌داند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته کرده است. بگو چه کنم؟

🔹عالم گفت:
با او بساز.

🔸مرد گفت:
نمی‌توانم.

🔹عالم پرسید:
آیا فرزند کوچکی در خانه داری؟

🔸مرد پاسخ داد:
بله.

🔹عالم گفت:
اگر روزی این فرزند، دیوار خانه را خراب کند، آیا او را می‌زنی؟

🔸مرد گفت:
نه، چون اقتضای سن اوست.

🔹عالم پرسید:
آیا او را نصیحت می‌کنی؟

🔸مرد گفت:
نه، چون توی مغزش نمی‌رود و…

🔹عالم گفت:
می‌دانی چرا با فرزندت چنین برخورد می‌کنی؟ چون تو، دوران کودکی را طی کرده‌ای و می‌دانی کودکی چیست. اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نکرده‌ای، هرگز نمی‌توانی اقتضای یک پیر را بفهمی.

🔸در پیری، انسان زودرنج می‌شود. گوشه‌گیر می‌شود، عصبی می‌شود، احساس ناتوانی می‌کند و…

🔹پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن که اقتضای سن پیری جز این نیست.

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.