به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کلاب هاوس خبرآنلاین، شامگاه یکشنبه ۶ تیر، از ساعت ۲۱ تا ۳۰ دقیقه بامداد، با طرح این پرسش که «چرا سلبریتیها با سیاست قهر کردند؟»، به مدت سه ساعت و نیم، میزبان چهرههای رسانهای، سیاسی، فرهنگی و هنری بود
محمدرضا مهاجری که گرداننده این نشست بود، در آغاز، با اشاره به حضور چهرههای سینمایی، هنری و ورزشی در دورههای گذشته انتخابات، تاکید کرد باید بررسی شود چرا امسال، سلبریتیها، رویکردی متفاوت را در پیش گرفتند. آیا آنها با سیاست قهر کردهاند؟
امیدوارم سلبریتیها تا پایان عمرشان با سیاست قهرباشند
سیدعبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامهنگار، در اینباره گفت: «مواجهه ما با سلبریتیها از ابتدا ایدئولوژیک بود و دوستان در صداوسیما فکر کردند هر زمانی دلشان میخواهد، میتوانند از سلبریتیها استفاده کنند. این روند گسترده شد و تا جایی رسید که سلبریتیها، جای عالمان دینی را هم گرفتند و در ماه رمضان هم در نزدیک افطار، جای یک عالم دینی از یک فوتبالیست استفاده میشد. این سلبریتیها، زندگی روزمره خود را هم داشتند و این باعث شد بترسند از آنها در همه جا استفاده کنند.»
او ادامه داد: «در جامعهای که به قاعده نباشد، جای آدمها عوض میشود، روزنامهنگار به مبارز سیاسی تبدیل میشود و سلبریتی به یک آدم متخصص در همه حوزهها تبدیل میشود؛ مضرات این موضوع، از مزایایش بیشتر بود.»
موسوی تاکید کرد: «در حوزه سیاست، ورود سلبریتیها، بیشتر احساسی بود و با نگاه به جو جامعه، در آن فضا حرکت میکردند. برای مثال، سال ۹۲ در ستاد آقای روحانی، هیچ یک از سلبریتیها حاضر نمیشدند جلو بیایند. اما سال ۹۶ با حرکت جو عمومی جامعه به آقای روحانی، اینها به شکل کاروانی به شهرهای مختلف رفتند و تبلیغ کردند. سلبریتیها بیشتر به جو عمومی نگاه میکنند و حرفشان از روی آگاهی نیست، بلکه برای لایک است. من سکوت اینها در انتخابات ریاست جمهوری امسال را نشانه خیلی خوبی میبینم و امیدوارم تا پایان عمرشان با سیاست قهر کنند.»
خانه سینما تاثیر مهمی در پیروزی آقای روحانی داشتند
ابراهیم داروغهزاده، سینماگر و دبیر سه دوره از جشنواره فیلم فجر، در آغاز صحبتهایش گفت: «درباره انتخابات اخیر باید اشاره کنم که هنرمندها به عنوان بخشی از جامعه، مثل بسیاری دیگر از افراد، در انتخابات شرکت نکردند و به شکل طبیعی میتوان این را توضیح داد.»
او با اشاره به دلسرد شدن چهرههای هنری از حمایت دولت روحانی، گفت: «شاید هنرمندان از دولت آقای روحانی خیری ندیدند، آقای روحانی حداقل در حوزه سینما در مواجهه هنرمندان با افراد و نهادهای دیگر، نتوانست خیلی به آنها کمکی کند. خیلی از سینماگران مجوز نگرفتند و دولت هم نتوانست کمکی در این زمینه انجام دهد. همچنین هنرمندان بسیاری مورد هجمه رسانهای سازماندهی شده قرار گرفتند و برخی دیگر نیز شکست در انتخابات ۱۳۹۶ را سر هنرمندان تلافی کردند و این یک پروژهای شد تا هنرمندان در هیچ انتخاباتی از هیچ کاندیدی حمایت نکنند. از یاد نبریم سال ۱۳۹۲، خانه سینما از آقای روحانی حمایت کرد و تاثیر مهمی در پیروزی آقای روحانی داشت.»
داروغهزاده درباره دلیل اصلی جدایی سلبریتیها از سیاست در سالهای اخیر گفت: «برآیند مدیریت آقای روحانی به شکلی نبود که هنرمندان احساس کنند برای آنها نفعی داشته است. بخشی از حاکمیت هم که تصور میکرد حضور اهالی هنر در انتخابات، علیه جناحشان است، کاری کرد که آنها در انتخابات حضور نداشته باشند.»
شجریان هیچ وقت مستقیم از کسی حمایت نکرد
سیدابوالحسن مختاباد، منتقد هنری و فعال رسانهای، درباره تاثیرگذاری سلبریتیها بر رویکرد انتخاباتی جامعه گفت: «من با اهالی هنر در انتخابات مختلف درگیر بودم و هیچ ارزیابی از تاثیر اینها روی میزان اقبال مردم نداشتم، خیلی هم جستوجو کردم ولی چیزی از این موضوع ندیدم.»
او با اشاره به سخنان سیدعبدالجواد موسوی در این نشست، ادامه داد: «من با نشست و برخاست با اهالی موسیقی، این نکته آقای موسوی را بیشتر حس کردم، چرا که درک این افراد از سیاست واقعبینانه نیست. استاد لطفی میگفت که اهالی موسیقی چون زیاد ساز میزنند، خیلی حوصله خواندن ندارند. شاید کسانی که شعر میخوانند درک بهتری از فضای سیاسی داشته باشند، این موضوع را بعد از انقلاب به خوبی دیدیم.»
این کارشناس موسیقی افزود: «در کلیت ماجرا، هنرمندان سوار بر موج میشوند، برخی از آنها هم مثل آقای شجریان وارد سیاست نمیشوند. آقای شجریان هیچوقت مستقیم از شخصیتی حمایت نکرد اگرچه سال ۱۳۸۸، یک همدلی انجام داد.»
مختاباد گفت: «سال ۱۳۸۴، در انتخابات ریاستجمهوری، از آقای مشکاتیان، یادداشتی برانگیزاننده گرفتم، اما آن زمان، درک برخی از بزرگان موسیقی درباره انتخابات خیلی عجیب بود و میگفتند شما نمیدانید هاشمی کیست که به او رای دادید؟»
او در پایان تاکید کرد: «یک بخش دیگر هم به نهادهای صنفی برمیگردد، در بحث موسیقی، حوزه صنفی تهی شد و خانه موسیقی به جایی تبدیل شده است که نمیتواند جریانسازی کند.»
سلبریتیها چه افرادی هستند؟
مجتبی احمدی، شاعر ، نویسنده، روزنامه نگار و طنزپرداز که در این نشست حضور داشت، درباره تفاوت سلبریتی و سپور استار گفت: «در عنوان سلبریتی خیلی از ما به نتیجه رسیدیم کدام یکی از چهرهها سلبریتی است و تفاوت این افراد با سوپراستار و اینفلوئنسرها چیست. باید بدانیم وقتی از سلبریتی حرف میزنیم منظور ما چه کسانی هستند. بخشی از دوستانی که سلبریتی نامیده میشوند اسیر تمنای تجلی هستند،در روزگار ما خیلیها دغدغه دیده شدن و خودنمایی را دارند. وقتی در چنین بستری فردی چهره میشود و به یک جایگاهی از نظر طرفدار میرسد رویکردش در بخش اجتماعی سیاسی را هم باید در همین چهارچوب دید.»
این طنزپرداز درباره حدود دخالت برخی از افراد در سیاست گفت: «از این جهت معتقدم آن بخشی از سلبریتیها که در فضای این چنینی هستند، بهتر که با سیاست قهر کنند و به حوزه تخصصی خودشان را برساند. حوزه مسئولیت اجتماعی خیلی گسترده است و میتوانند در همان فضا با شهرتشان کار کنند. این که پایشان را از گلیم تخصصشان دراز کنند و وارد حوزههایی بشوند که در تخصصشان نیست به صلاح خودشان و جامعه نیست.»
مردم «اخراجیها» را تحریم نکردند!
مسعود دهنمکی، کارگردان سینما و تلویزیون معتقد است: «واژه قهر مناسب نیست و شاید میتوان از کلمه احتیاط استفاده کرد. شاید خیلی از سلبریتیها رای دادند و این که به شکل شفاف از کسی حمایت نکردند اعلام قهرشان نیست. انگار این افراد بیشتر احتیاط کردند.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «مردم «اخراجیها» را تحریم نکردند و برخی سیاسیون و رسانههای خارجی دنبال تحریم فیلمهای «اخراجی» بودند که اتفاقا موفق نبودند و مردم ضربهای به دهان این افراد زدند. در جشنواره هم بخاطر تحریم جایزه داده نشد و براساس برخی استانداردهایی که وجود دارد جایزه داده میشود.»
سلبریتیها احتیاط کردند تا جایگاه هنریشان حفظ شود
سیدعلی هاشمی، تهیه کننده و کارگردان سینما و تئاتر درباره محبوبیت هنرمندان گفت: «این موضوع میتواند دلیل مختلفی داشته باشد، تک تک سلبریتیها طیفی از طرفداران مردمی را دارند و عمده دولتها خواستهاند که از جریان استفاده کنند. خود سلبریتیها هم از طرفی خواستههایی از دولت داشتند.»
او درباره عمدهترین قهری مه از جانب هنرمندان نسبت به : «عمدهترین قهر یا احتیاط را قبل از آقای روحانی دیدیم، زمانی که دوستان در کمال ناباوری به برنامه شام آقای روحانی دست رد زدند. یک دلیل دیگر این موضوع هم مراودات این دوستان با صداوسیما است و برخی مواقع بحث ممنوع التصویری به وجود میآید. همچنین در طرفداری مورد انتقاد مردم قرار میگیرند، در نتیجه سلبریتیها قهر نکردند و یک مقداری احتیاط کردند تا جایگاه هنری خود را حفظ کنند.»
حضور در فضای مجازی خیلی خیلی سخت شده است
مصطفی کیایی، کارگردان سینما، در این نشست، درباره فاصله گرفتن چهرههای فرهنگی و هنری از سیاست گفت: «در سال ۹۶، با رفتن بسیاری از هنرمندان پای صندوق، آقای روحانی انتخاب شد. پس از آن، یک جریانی تصمیم گرفت جلوی تاثیرگذاری چهرههای هنری در انتخابات و همچنین ارتباط هنرمندان با مردم را بگیرد.»
او ادامه داد: «برای زیر فشار قرار دادن چهرههای هنری، خیلی از مسائل زندگی شخصی آنها، زیر ذرهبین رفت. جریانی سیاسی و رسانهای، سعی کرد همه تقصیرها و کمبودهای پیش آمده در دوره دوم دولت روحانی را، گردن حامیان انتخاباتی او بیندازند. این جریان موفق شد، این فضا را به جامعه هم تسری بدهد و به مردم بگوید ببینید اوضاع چگونه است؛ همهاش تقصیر هوداران روحانی در انتخابات است. در این راستا، حملههای زیادی به صفحههای هنرمندان در فضای مجازی شد که فعالیت انتخاباتی داشتند.»
کارگردان «خط ویژه» افزود: «این فضاسازی، همه هنرمندان را دچار احتیاطی کرد که دست به عصا حرکت کنند. ۴ سال دوم دولت روحانی که با مسائل و مشکلات زیادی روبهرو شد، خیلی مهم بود و این جریان، به طور هدفمند دست به تخریب زد که هنرمندان هم در این کاستیها و کمبودها، نقشی جدی داشتهاند.»
کیایی با بیان اینکه در کل، حضور در فضای مجازی خیلی خیلی سخت شده است، ادامه داد: «برای مثال، مهران احمدی، مادرش را برای واکسیناسیون برده و عکسش را در اینستاگرام به اشتراک گذاشته بود. بهطور عجیبی، زیر پست ایشان، بسیاری دست به حمله زدند و با بدترین واژهها، از او و مادرش یاد کردند که فشار زیادی به ایشان وارد شد. فضای مجازی بیرحم است. حضور در این فضا، بسیار هزینهساز و پر دردسر است.»
کارگردان «همگناه»، در پایان تاکید کرد: «آن جریان هدفمند و قدرتمند، در چند سال گذشته، تلاش کرد بین مردم و هنرمندان فاصله بیندازد و در این کارش موفق شد.»
با اتهام به علی دائی یک سرمایه اجتماعی را از دست دادیم
محمد مهاجری، روزنامهنگار و کارشناس سیاسی باسابقه، در این نشست، به حاشیه راندن سلبریتیها از عرصه سیاسی و اجتماعی را یک سرمایهسوزی دانست و گفت: «من میخواهم اینجا مدافع سلبریتیها باشم. در زلزله سال ۹۶، یک عده از سلبریتیهای سیاسی، ورزشی و فرهنگی، همچون صادق زیباکلام و علی دائی، برای آسیبدیدگان کمک جمع کردند. همان زمان، یک عده گفتند آقا اینها دارند از موقعیت سوءاستفاده میکنند و این جمعآوری کمکها را زیر سوال بردند. واقعا ما فکر نکردیم چطور داریم یک سرمایه اجتماعی را از بین میبریم. نتیجهاش این شد که در همهگیری کرونا، اجازه ندادیم سلبریتیها به کمک حکومت بیایند.»
او ادامه داد: «ما بابت اینکه مثلا ۱۰ تا ۲۰ سلبریتی در حوزه تخصصشان حرف نزدند، آمدیم همه آنها را زیر فشار و حمله قرار دادیم. ما باید این سرمایه را نگه میداشتیم و از آن در راستای منافع ملی استفاده میکردیم.»
ما حق تعیین و تکلیف برای کسی نداریم
فرهاد عشوندی، روزنامهنگار، درباره کارایی هنرمندان گفت: «من اعتقاد دارم که این سرمایه اجتماعی فرصتی برای حاکمیت است. در این مدلهای ارتباطاتی با یک گروههای مرجع روبرو هستیم. درباره کرمانشاه اگر بسیج هنرمندان نبود، نهادهای حاکمیتی مرجمعیت خود را از دست داده بودند. بالاخره هر کسی حق رای دارد و میتواند استفاده کند.»
او درباره داشتن نگاه انتقادی به سلبریتیها گفت: «این که بگوییم افراد حق اظهار نظر در این زمینه را ندارند، هجمهای است که از سال ۱۳۹۶ توسط یک گروه به وجود آمده است. یک طیف دیگر هم نگاه انتقادی به سلبریتیها داشتند، من با این نظرات متفاوت نیستم و این که بگوییم شما بلد نیستید و حرف نزنید با تصویر دموکراسی در تناقض است.»
از دی ۹۶مردم جلوی آقای روحانی ایستادند
علیرضا مستوفی هم که در این نشست حضور داشت انتقاد عبدالجواد موسوی را درست دانست و در اینباره گفت: «یک انتقاد آقای موسوی واقعا بجا است، سال ۱۳۹۶ موجی راه افتاد و همه هنرمندان وارد شدند. جریان مقابل از این موضوع میترسیدند. به هر حال این که یک اتفاقی رخ بدهد تا هنرمندان گوشه نشین شوند طبیعی است.»
او درباره مقابله هنرمندان با روحانی گفت: «از دی ۹۶ اتفاقی افتاد که مردم جلوی آقای روحانی بایستند، حالا صحبت هنرمندان این است که چرا پشت آقای روحانی نماندند. در ماه رمضان هم به همین دلیل در مراسم آقای روحانی شرکت نکردند. این دوستان هنرمند ما چقدر به آقای روحانی بیاحترامی کردند. به نظر من خود هنرمندان هم مقصر بودند و هم جریانهای مختلف و هم هجمههای زیادی وارد کردند.
عجیب است که صاحب صدای ربنا حذف میشود
عبدالجواد موسوی، در ادامه درباره خشم درونی جامعه نسبت به هنرمندان و سلبریتیها گفت: «عصبانیتی که آقای کیایی میگویند درست است و ربطی به انتخابات ۹۶ ندارد، مثلا یک عکسی از آقای علیخانی با خودرویی منتشر شد و به ایشان فحاشی شد، من اصلا علت این موضوع را نمیفهمم. این جامعه عصبانی ربطی به انتخابات و اکت سیاسی ندارد.»
این شاعر درباره رویکرد خوانندهای مانند حسین زمان گفت: «آقای حسین زمان و امثال ایشان با آن گروه از سلبریتیها که میخواهند رای جمع کنند فرق دارند، ایشان عقاید سیاسی دارند و پای آن ماندند. این را که نمیتوانید با تتلو یکی کنید.»
او درباره هدف از تریبون دادن به تتلو گفت: «بعد از سال ۷۰ یک جریان هوشمندانه راه افتاد، کسانی که به تتلو ناو جنگی دادند حواسشان بود چکار میکنند. آنهایی که از یک هنرپیشه درجه دو و درجه سه ستایش کردند، همه یک برنامه داشتند و ما آن را نفهمیدیم. این خیلی حرف است که شما صاحب صدای ربنا را حذف کنید به تتلو ناو بدهید. این است که جامعه را از آدم حسابیها خالی کنید و آن را دست یک افراد کوتاه بدهید. بخاطر همین است که در فضای مجازی خیلی خودشان را کشتند تا فضا عوض بشود اما این اتفاق رخ نداد.»
او در پایان درباره هنرمندان و افراد سود جو گفت: «کار به جایی رسیده که دیگر جامعه برای نخبگان قائل نیست و دنبال چیزهایی هستند که به شدت نازل هستند. من بین هنرمند و با یک سری افراد فرصت طلب که هیچ هنری ندارند تفاوت قائل هستم.»
تلاشم این بود کنار مردم باشم، تاوانش را هم دادم
حسین زمان، خواننده پاپ، یکی از مهمانان این نشست بود که در سخنانی گفت: «باور من این است که وظیفه هنرمند، بیان زیبای واقعیتهای زندگی است. من، خودم با این هدف وارد عرصه هنر شدم. من برای بیان واقعیتهایی چون دوستی، رفاه، بیعدالتی، فقر و فساد، وارد موسیقی شدم. حالا هر کسی در هر عرصه هنری، جایگاهی به دست آورده، به اعتبار مردم و حمایت آنها بوده است. برای همین، هنرمند باید در کنار مردم باشد و نباید آنها را فراموش کند.»
او ادامه داد: «حضورم در انتخابات از سال ۷۶ آغاز شد، چون مردم به خاتمی روی کردند، من وارد این عرصه شدم. نه دنبال چهره شدن بودم و نه دنبال خودنمایی. من برای همین تلاش کردم هر وقت لازم بود، کنار مردم باشم. البته از همین مواضعی که گرفتم، ضربه خوردم. شاید ندانید سال ۸۱ در همان دولت آقای خاتمی، ممنوعالفعالیت شدم. چند سال قبل از آن، صدا و سیما من را حذف کرد. من ۱۷ سال نتوانستم روی صحنه بروم. حتی حق تدریس در دانشگاه را هم از من گرفتند. من برای دفاع از حقوق مردم چیزی را کسب نکردم و خیلی چیزها را هم از دست دادم.»
این خواننده درباره دور شدنش از عرصه انتخابات در چند سال گذشته توضیح داد: «من با انتخابات قهر نکردم، احتیاط و پنهانکاری هم نکردم. من در انتخابات قبلی و امسال شرکت نکردم که به نظرم کار درستی بود. در این چند سال هم برای کسی هم نسخه نپیچیدم و هر کسی از من پرسید، پاسخ دادم که شرکت نکردن در انتخابات به نفع مردم است.»
زمان در پایان تاکید کرد: «من به حکم وظیفه، تلاش کردم مردم را بشناسم و سواد سیاسی خوبی پیدا کنم. تلاشم این بود که کنار مردم باشد و نه چیزی دیگر.»
وقتی سلبریتیها پاسخ مناسبی نمیدهند بیاعتمادی به وجود میآید
فرشته قاضی هم درباره دیدگاه دیگر کشورها به سلبریتیها گفت: «در کشورهای دیگر دو نوع دیدگاه درباره سلبریتیها وجود دارند، برخی این نوع ورود را برای فعالیتهایی مثل جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان مفید میدانند و معتقد هستند که جرئت فراتر به دو طرف آسیب وارد میکنند. دیدگاه دیگری هم وجود دارد که سلبریتیها سرمایهای است که به حضور در حرکت جمعی کمک میکنند.»
او در اینباره ادامه داد: «وقتی هنرمندان فعالیت سیاسیشان را فقط حضور در انتخابات میبینند خودشان آسیب میبینند و بعدا این ورودشان اثرگذاریشان را هم از دست میدهد. سلبریتیها وقتی رای میدهند فضا را شخصی نمیکنند اما رای ندادنشان را شخصی میکنند. این یعنی هزینه و فایده را در نظر میگیرند و جایی که امتیازی دارد مسئولیتپذیری میکنند و جای دیگر بخاطر هزینهای که باید بدهند این کار را نمیکنند.»
قاضی در پایان افزود: «دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ سلبریتیها کجا بودند، آقای فرهادی یادداشتی نوشتند اما پاسخ خانم هدیه تهرانی نشان میداد که سلبریتیهای ما از مردم عادی فاصله گرفتند. اگر حضور سلبریتیها در سیاست مختص به سیاست نباشد یا حداقل رای ندادنش شخصی نشود، نگاه جامعه به آنها تغییر میکند. درباره زلزله کرمانشاه سلبریتیها به وسط آمدند، اما خیلیها نحوه خرج شدن پولها را به سوال کشیدند، طلب شفافیت درست است. وقتی سلبریتیها پاسخ مناسبی نمیدهند بیاعتمادی به وجود میآید. این موضوع را به فحشای به آنها در فضای مجازی خلاصه نکنیم، این کار در رسانههای داخلی ما مثل رجانیوز هم رخ داد.»
هنرمندان با فعالیت سیاسی از فعالیتهای هنریشان محروم میشوند
کیوان مهرگان، شاعر، روزنامهنگار و مستندساز، یکی از مهمانان این نشست بود که ابتدا در واکنش به سخنان مسعود دهنمکی، از او خواست تا به سیاستمداران نزدیک به خود و دولتمردان آینده، از کاهش مشارکت در انتخابات بگوید.
او سپس به موضوع این نشست پرداخت و گفت: «من با واژه سلبریتی در این بحث موافق نیستم. برای همین، من آن را به هنرمندان و ورزشکارانی محدود میکنم که به طور حرفهای فعال هستند.»
این شاعر، در ادامه تاکید کرد: «دوری چهرههای هنری از سیاست، بحثِ برآورد هزینه و فایده است. در حالی که یکی از داوران «عصر جدید» در یک برنامه تلویزیونی، چیزی را گفت که خیلی بر او خرده نگرفتند، ولی برخی هنرمندان دیگر هستند که اگر اشتباهی مرتکب شوند، هزینه بسیار زیادی باید بدهند و مورد بازخواست قرار میگیرند. حتی اگر رسمی بازخواست نشوند، محدود میشوند؛ برای مثال از آنها تیزر تلویزیونی پخش نمیشود یا بیلبورد بهشان نمیدهند.»
مهرگان در پایان گفت: «به نظرم هنرمندان فعال، مدتی است به جای سیاست، به سمت فعالیتهای دیگر حرکت کرده و مسوولیت اجتماعیشان را جوری دیگر انجام میدهند؛ از جمله، گلاره عباسی برای سینمای نابینایان کار میکند و هدیه تهرانی هم در امور نیکوکاری و محیط زیست فعال است.»
محمد مهاجری هم در ادامه صحبتهای مهرگان گفت: «آقای مهرگان از واژهای در انتقاد از آقای دهنمکی استفاده کردند که در افکار عمومی محترم نیست و از آن به عنوان توهین استفاده میشود. حتما آقای مهرگان از معنای حقوقی آن استفاده کردند و قصد توهین نداشتند.»
ما نخبهکشهای خوبی هستیم
حسن آقامیری، فعال رسانهای درباره سابقه نخبه کشی در ایران گفت: «یک سابقه تاریخی داریم و کلا نخبهکشهای خوبی هستیم. در ۱۵۰ سال اخیر همه سلبریتیها را محدود کردیم یا آنها را کشتیم و از داستان امیرکبیر مشهود است و زود هم پشیمان میشویم و زیر تابوت آنها را میگیریم.»
او درباره جنگ با سلبریتیها گفت: «در کشور ما با سلبریتیها جنگ شده است، در هشت سال اخیر از رسانهای که باید ملی باشد تا روزنامهها که باید حواسشان به ارزشمندی سلبریتیها بوده، به اینها حمله شده است. فواید سلبریتیها خیلی بیشتر از آسیب های آن است. چون کسانی که تریبون داشتند نتوانستند از این سرمایه استفاده کنند تصمیم گرفتند که آن را نابود کنند.»
آقامیری ادامه داد: «در جامعه ما جنگ شده است، این سرمایه را همه جوره از بین بردیم. ما عمد داشتیم که آدمهای این مدلی نداشته باشیم. افرادی هم بودند که خواستند یک جناح سیاسی و مردم را هم زمان داشته باشند و هر دو را از دست دادند. در کشور انقدر کلمه سلبریتی را زشت کردیم که آقای پرستویی جایی میگفت اصلا سلبریتی نیست.»
او درباره اتهاماتی که درباره او وجود دارد گفت: «نمیدانم من سلبریتی هستم یا نه اما دو جبهه داخلی و خارجی فحش میخورم و هر دو طرف میگویند به سمت دیگر وصل هستم. این اتفاق در نهایت به نفع جامعه نیست، این قهر فقط با سیاست نیست و سلبریتیها با مردم هم قهر کردند. یک بار به اشتباه از برنامه این عمو فیتیلهها به اشتباه ویدئویی پخش شد، باید میدیدید در صفحات اینها چه شد.»
او در پایان گفت: «از ضدانقلاب تا افراد مذهبی به من فحش میدهند، به همین دلیل به فرزندان خودم اجازه نمیدهم که صفحه من را در فضای مجازی ببینند. ما باید فکری به حال فحش دهندهها بکنیم، ما در حال بریدن ریشهای هستیم که به ما میوه، سایه و حیات میدهد.»
اگر از ابتدا مداخله میکردیم، کار به اینجا نمیرسید
محمد آقازاده هم در ادامه درباره مداخله برای فعالیت هنرمندا گفت: «داد همه ما از یک جامعه فرضی که فحاشی میکنند را مقصر میدانیم، اما باید تا حدی به خودمان برگردیم. اگر از ابتدا مداخله میکردیم شاید اصلا کار به اینجا نمیرسید. باید ببینیم در این سالها اگر به کسی هجمه وارد شده کجا دخالت کردیم. در اتاقهای اینجا هم کم هوای هم را داریم.»
او ادامه داد: «اگر مخالف خود را رسمیت بشنایم و هم را نقد کنیم اوضاع بهتر میشود. اگر جایی هم کسی بیخودی نقد میشود باید وارد بشویم. این جوانمردیها قبلا در ما وجود داشت. این فرهنگ را باید مقداری به خودمان برگردانیم.»
عیبیابی در کار هنرمندان اشتباه
محمدمهدی عسگرپور، کارگردان سینما، یکی از مهمانان این نشست بود که در سخنانی گفت: «در کشوری زندگی میکنیم که در برخی هنرها، به بالاترین سطوح و جایگاه و مقام خوبی رسیدهایم. اما در حوزه ساختارها، خیلی عقبمانده هستیم . برخی نهادها، به مجموعه فعالیتهای صنفی در حوزه هنر، نگاهی غیرواقعی و منفی دارند.»
او افزود: «تا وقتی احزاب نتوانند به شکل طبیعی فعالیت کنند، با معجونی عجیب مواجه هستیم. رفتار سینوسی که در طول این سالها تجربه کردهایم، خطرناک است.»
عسگرپور، با اشاره به دور شدن چهرههای هنری از فعالیتهای سیاسی، ادامه داد: «عیبیابی در کار هنرمندان کار اشتباهی است. سالهاست خیلی از هنرمندان، بدون آمدن نامشان، در حال انجام فعالیتهای اجتماعی هستند.»
او در پاسخ به پرسشی درباره درخواستهای سیاسی حاکمیت در دوران مدیریتش در خانه سینما، توضیح داد: «درخواست از حضور هنرمندان در عرصه سیاست، به شکل مستقیم رخ نمیداد، مثلا از دفتر یک رئیسجمهور به ما زنگ میزدند تا در اردوی راهیان نور در غرب کشور، به صورت وی آی پی، حاضر شویم؛ درخواستها گاهی به این شکل رخ میداد. گاهی هم در دیدار یک وزیر با برخی از هنرمندان، درخواستهایی مطرح میشد.»
بابک خرمدین اگر سینماگر نبود تا این اندازه ماجرایش نمیچرخید
مجید توکلی، هم یکی دیگر از افرادی بود که در این نشست حضور داشت و درباره با موضوع این اتاق مشکل دارم، خود کلمه سلبریتی در جامعه بار منفی دارد و این عبارت برای جدایی بین مردن و هنرمندان شکل گرفت و خودش بار منفی ایجاد کرد. قهری اتفاق نیافتاده است، بخشی از حاکمیت هوشمندانه کاری کرد که مردم از هنرمندانش نفرتزده بشوند و مردم دیگر دنبالهرو هنرمندانشان نبودند.
از سال ۱۳۸۶ طرفداری و حمایت هنرمندات از اهالی سیاست بار مثبتی داشت و در همه امور تاثیرگذاری داشت. الان قهری اتفاق نیافتاده و یک نوعی همکاران ما از منفور شدن میترسند علت این موضوع هم ایجاد اختلاف بین هنرمندان و مردم است.
در ماجرای آقای خرمدین اگر یک سینماگر مطرح نبود، به این سطح ماجرا گسترش پیدا نمیکرد. این حرکت کاملا هوشمندانه است.
اگر یک طرف ساسی مانکن بیاورد طرف دیگر هم تتلو میآورد
مسعود دهنمکی هم درباره این موضوع گفت:«بحث سلبریتیها بیشتر از بخش سیاسی یک بار جامعهشناسی و فرهنگی دارد. چهرههای مشهور کمی داریم که به شکل شفاف مسائلشان را مطرح کند. یکی مثل آنجلینا جولی برای موضع گیری سیاسی چندین مشاور کنارش دارد و موضع گیری سیاسی برخی از اینها سیاستمداران بیشتر است.»
او ادامه داد:«ما آسیبشناسی شهرت را انجام ندادیم افراد را مشهور میکنیم و آنها را رها میکنیم. چرا باید در حوزه جمعآوری کمک مردمی به یک هنرمند اتهامی وارد میشود؟ علت این موضوع این است که مشاورانی کنار این موضوع وجود ندارد. باید مردم به کمک دعوت شوند تا اعتبار یک چهره مشهور در خدمت کشور قرار بگیرد.»
دهنمکی درباره مشخص کردن موضع افراد گفت:«نباید این طور باشد که اگر بخشی از هنرمندان در یک موضع سیاسی از فرد دیگری حمایت کردند باید کنار گذاشته شوند. من اصل این موضوع را فیلم «اخراجیهای سه» مسخره کردم، اگر یک طرف ساسی مانکن بیاورد طرف دیگر هم تتلو میآورد. این نگاه ابزاری به قصه درست نیست. یک خواننده دلش خواسته از احمدینژاد حمایت کرده، با چه واکنشی از دیگران هنرمندان روبرو شده است؟»
او در پایان گفت:«انقدر که جامعهشناسان غرب از فوتبال حرف زدند، ورزشیهای متفکر حرف نزدند. بعد اینجا میگویند ورزش و هنر را سیاسی نکنید. این همه ورزشکار در غرب از فلسطینیها دفاع میکنند.»
یکی از دلایل مشارکت پایین قهر سلبریتیها بود
وحید خرمیان، هم معتقد است قهر سلبریتیها با سیاسیون چند دلیل دارد، او در اینباره گفت: « در سال ۱۳۹۶ جمع کثیری از افراد مشهور وارد تبلیغات انتخاباتی شدند و منجر به افزایش مشارکت در انتخابات شدند. بالافاصله بعد از سال ۱۳۹۶، شروع به کوبیدن افرادی کردند که اقدامشان به نفع نظام شده بود. یک نفر نیامد بگوید این افراد باعث شدند که مشارکت بالا برود.»
دلیل این موضوع ایجاد احساس خطر در جناح مقابل بود، آنها حس کردند این جریان به ضرر جریان اصولگراست. ما یک سری سلبریتی مذهبی هم داریم، چرا زمانی که آنها از آقای احمدینژاد حمایت کردند از آنها سوالی نشد؟ این برخورد دوگانه باعث قهر کردن این افراد با سیاست شد. این موضوع هم به ضرر نظام و کشور شد.
سلبریتیهای مذهبی هر تهمتی میزنند، مگر یادمان رفت است که از دولت آقای احمدینژاد قدیس سازی شده است. مگر نمیگفتند که دولت کریمه قرار است بیاید؟ هیچ کسی با آنها کاری نداشت، دلیل قهر سلبریتی همین برخورد دوگانه است. هروقت سلبریتیهای مذهبی جوابگوی دوات ۸ ساله آقای احمدینژاد بودند این سلبریتیها هم باید پاسخگو باشد.
یکی از دلایل مشارکت پایین قهر سلبریتیها بود، اگر اینها میآمدند قطعا بین ۱۰ تا ۱۵ درصد به مشارکت اضافه میشد، اما این اتفاق رخ نداد و آبروی نظام رفت.
اگر بعضا اصولگراها به سلبریتیها حمله میکنند بیپشتوانه است
مهدی نصیری، روزنامهنگار و نویسنده که پیشتر سردبیر و مدیر مسئول هفتهنامه صبح و روزنامه کیهان بود، درباره جایگاه شهرت سلبریتیها در جامعه مدرن امروزی گفت: «پدیده سلبریتیها یک پدیده مدرن است، در عالم سنت، شهرت برای فقها بوده است. فقها گاهی شهرت منطقهای داشتند یا حتی در چند کشور مثل مراجع شیوه نجف شهرت داشتند. بعد از فقها، عرفا شهرت داشتند و برخی مواقع یک طبیب خوب هم مرجعیت اجتماعی داشته است.»
او در اینباره ادامه داد: «فراتر از این گروه در دنیای سنت، سلبریتی نداشتیم، اما در دنیای مدرن، گروههای مختلف شهرت پیدا میکنند و مرجعیت سیاسی، فرهنگی و دینی پیدا میکنند. این مسئله بسیار مهمی است، ما از دنیای سنت وارد دنیای مدرن شدیم. سنت دیگر تاثیرگذاری سابق را ندارد. یک زمانی فتوا علیه تنباکو صادر میشود که مرجعیت زیادی دارد، اما این مرجعیت امروز از فقهای ما گرفته شده است.»
این روزنامه نگار درباره حمله برخی از اصولگراها به سلبریتیها گفت: «سلبریتیها میتوانند وارد سیاست شوند، بلکه وظیفهشان است. هر انسانی به سهم شهرت خودش وظیفه کنشگری سیاسی دارد. چطور یک چهره مردمی از محبوبیتش برای کمک به جامعه و گرم کردن انتخابات استفاده کند؟ در اینجا جای تردیدی وجود ندارد، اگر بعضا اصولگراها به سلبریتیها حمله میکنند این کارشان هیچ پشتوانهای ندارد.»
او ادامه داد: «همه در جریان هستیم که چهار سال اخیر بر مردم چقدر سخت گذشت و تحریمها چه بر سر مردم ما آورد، برخی فکر کردند که سلبریتیها مقصر هستند. چنان فضا سخت بود که نه تنها سلبریتیها بلکه چهرههای سیاسی هم نسبت به ورود به انتخابات تردید داشتند.»
نصیری در پایان درباره عوارض گسترش پدیده سطحیگرایی گفت: «جامعه ما واقعا به حضور مسئولانه و آگاهی بخش هرکسی که قدرت در دستان اوست نیاز دارد و تردیدی در این مسئله نیست. یکی از عوارض این پدیده مدرن گسترش سطحیگرایی در جوامع است، این بحث با پدیده سلبریتیها مرتبط است و توجه به این مسئله برای خود چهرهها مهم است تا بتوانند خودشان را موضوعات مختلف ارتقا بدهند. با ارتقای آنها جامعه از سطحیگرایی دور میشود.»
سلبریتی باید نقش حلقههای میانی
هاتف صالحی، درباره کناره گیری گروههای مرجع از انتخابات گفت: «باید سوال را به این شکل مطرح کنیم که چرا گروههای مرجع از انتخابات کنارهگیری کردند. فرض کنید براساس ظواهر بگوییم کنشگری برخی مراجع نسبت به سال ۱۳۹۲ کاهش داشته است، این موضوع را برای جامعه ایرانی برد میدانم و یعنی سلبریتیها یک ذره با مردم همراه شدند.»
او یکی از مشکلات کنونی جامعه را نگاه صفر و یکی به مسائل دانست و گفت: «یکی از مشکلات جامعه کنونی ما نگاه صفر و یکی به مسائل است و به طور فازی نگاه نمیکنیم، در قضیه زلزله و سیل، سلبریتیها را دیدیم که به خوبی کنشگری کردند. مثلا آقای دکتر زیباکلام به عنوان سلبریتی سیاسی اقدامات خوبی انجام داد. یا در برنامه «عصر جدید» و «سمت خدا» هم منابع خوبی جمع آوری شدند.»
صاحبنقش سلبریتی باید نقش حلقههای میانی باشد، باید این سوال مطرح شود که این سلبریتی به عنوان یکی از گروههای مرجع در حال تقویت یا تضعیف سیاست است. زمانی سلبریتیها در حوزه سیاست پیشران میشوند که فعالیتهای احذاب کاهش پیدا میکند، این برای جامعه خطرناک است.
ما باید به یک تعادلی برسیم، یکی مثل آقای آقامیری ظرفیتی دارد، حاکمیت باید فکر کند که برای افزایش سرمایه اجتماعی نظام از ظرفیت آقای آقامیری استفاده کند. ما نظریه فرهنگی و پیشرفت نداریم، حکمرانی فرهنگی و اجتماعی ما معیوب است.
دور دوم روحانی را باید از دور اول جدا دانست
مصطفی کیایی، درباره جریان ایجاد تفرقه بین مردم و افراد محبوب گفت: «یک جریانی قصد داشت بین مردم و کسانی که محبوب بودند فاصله بیاندازد، فکر میکنم در انتخابات آقای روحانی بهترین تصمیم را گرفتیم و اما در دور دوم متاسفانه به بخش فرهنگ توجه نشد و آقای روحانی و تیمشان این طور که باید و شاید به این قضیه توجهی نکردند.»
او در اینباره ادامه داد: «در جاهایی که وزارت ارشاد باید پای هنرمندان و مجوزها میایستاد، مجوزهای شبکه خانگی دست صداوسیما رفت. دور دوم آقای روحانی را باید از دور اول جدا دانست و این مسئله هم در این اتفاق تاثیر داشت.»
موجسواری سلبریتیها در سال ۹۲ و ۹۶
محمد ترکاشوند، نویسنده و روزنامه نگار سیاسی درباره نقش سلبریتیها گفت: «نقش سلبریتیها از مرجعیت به حالت مقلد بودن رسیده است، سال ۹۲ و ۹۶ سلبریتیها سوار موجی شدند و مقبولیتی برای آنها ایجاد شده است. در جهان هم این اتفاق رخ داده و در انتخابات آمریکا هم موجی علیه ترامپ ایجاد شد و سلبریتیها سوار آن شدند. این موضوع در ایران هم رخ داد.»
هزینه مشارکت سیاسی برای اهالی هنر بالا رفته
حمیدرضا قجر هم که در این جلسه حضور داشت قهر سلبریتیها را یک موضوع دو طرفه دانست و دراین مورد گفت: «موضوع قهر یک اتفاق دو سویه است و در مقابل یک کنش واکنشی رخ داده است، باید ببینیم چه اتفاقی باعث شده که این قهر رخ بدهد. نگاه از این زاویه باعث میشود بپرسیم چرا سیاست با اهالی هنر قهر کرد و آنها روبرو یک سری هجمهها قرار بدهد؟ باید هزینه را ببینیم، هزینه مشارکت سیاسی برای اهالی هنر بالا رفته و این باعث شده در ادامه فعالیت هنری با موانع جدی روبرو بشوند. طبیعی است که افراد براساس نیازهای اولیه خودشان انتخابی کنند. زوایای مختلف این ماجرا نشان میدهد میزان مضرات دلیل مهمی در کم شدن این فعالیت سیاسی است.»
سبریتیها چه کسانی هستند؟
سید عبدالجواد موسوی، درباره نوع مواجهه و رویکرد اشتباه نسبت به موضوع سلبریتیها گفت: «وقتی میگوییم سلبریتی، تفکیک نکردیم که دقیقا درباره چه کسانی حرف میزنیم. نحوه مواجهه خودمان با سلبریتیها از ابتدا مشکل داشت و چون میخواستیم از آنها استفاده ابزاری کنیم اقدام درستی انجام ندادیم. یادم است که یک بار از مهران غفوریان دعوت کردند که تا مردم را به روز قدس دعوت کند، نگاه مهران غفوریان نشان میداد که خودش میل صحبت در این رابطه را ندارد.»
او در این مورد ادامه داد: «در مقاطع مختلف در سیاست این کار را کردیم، گروهی از هنرمندان در دوم خرداد ۷۶ برای آقای ناطق نوری امضا جمع کردند اما با ورود دولت جدید اینها با مشکلات زیادی روبرو شدند و از صحنه دور شدند. عکس این موضوع هم البته رخ داد.»
موسوی درباره تفاوت هنرمند با سلبریتی گفت: «هنرمند با سلبریتی تفاوت دارد، در دنیای غرب خیلیها هستند که فعالیت جدی سیاسی انجام میدهند و هنرشان تحت شعاع سیاست قرار میگیرد. اما اینجا خیلیها میخواهند با سیاست تفریح کند، طرف به آقای روحانی رای میدهد و دوماه بعد بدون فکر درباره محدودیتها از پشیمانیش مینویسد.
او درباره موجسواری عدهای نوشت: «آن زمان من در یادداشتی نوشتم ما به آقای روحانی رای دادیم تا از او انتقاد کنیم، اما خیلیها پای رایشان نماندند. یک روز شایعه شد کره نیست و یکی از هنرمندان یادداشت تندی نوشت که قحطی شده است. معلوم است که من با چنین هنرمندی مشکل دارم، من این آدم را موجسوار میدانم. بین این افراد و هنرمندان درست و حسابی تفاوت وجود دارد.»
بازی سیاسی باعث میشود سلبریتیها موثر نباشند
حسن لاسجردی، کارشناس مسائل سیاسی و مدیر مسئول خبرآنلاین درباره علت اصلی ناکارآمدی سلبریتیها گفت: «سلبریتیها یا چهرههای معروف میتوانند در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مهم باشند، اما بحث مهم بازی سیاسی باعث میشود که نقش آفرینی موثر نکنند و بعضا دچار رانت و فرصت طلبی شوند از جایگاهی که از مردم گرفتند نتوانند استفاده کنند. توقع جامعه از سلبریتیها این است که بتوانند زبان گویای آنها بین مردم و حاکمیت باشد.»
سلبریتیها تاثیرگذارند
محسن حدادی، روزنامه نگار و مدیرکل دفتر تبلیغات و اطلاع رسانی به بررسی علل جدایی سلبریتیها از سیاست پرداخت و گفت: «نکات آقای موسوی خیلی درست بود، باید ببینیم که چه کسی باید به این سوال پاسخ بدهد. به هر نوع از گونهها که بخواهیم بپردازیم باعث میشود پاسخ متفاوت باشد. منتهی نکته اصلی مربوط به هزینه حضور سلبریتیهاست. اگر بپذیریم این افراد تاثیرگذار هستند که این طور هم هست باید آن طرف قضیه را ببینیم. هزینه این که این گروه بخواهند جریانسازی کنند را رسانهها و حاکمیت باید بپردازند. یک سلبریتی به فردی رای داده که شورای نگهبان آن را تایید کرده است.»
او درباره سرکوب کردن حمایت از کاندیداها گفت: «نمیشود یک بخشی از نظام، یک جماعتی را به واسطه حمایت از چهرههای شورای نگهبان سرکوب کند. این استاندارد دوگانه قطعا چهرههایی که عاقل باشند را به یک انزوایی میرساند. خطر این موضوع در بلندمدت این است که چهرههای ما ماسکی میزنند که منجر به تفرقه میشود.»
حدادی درباره خطر محکو کردن افراد برای حماست از یک کاندیدای خاض گفت: «این موضوع باعث میشود که کل جامعه هم به یک بیتفاوتی برسد. این موضوع برای بلندمدت خیلی خطرناک است. از سال ۱۳۹۶ یک جریانی فضای کار را به سمت تمسخر و حمله گروهی برده است. فرض کنید یک چهرهای در جایی خطا کند، در رسانههای رسمی با حمله مواجه میشود.»
حدادی درپایان گفت: «این باعث میشود که آن فرد جمع کند و برود، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم همه کار با یک چهره انجام بدهیم و انتظار داشته باشیم که باز هم باشند. اگر واقعا نیاز داریم باید بپذیریم یک چهره میتواند منتقد هم باشد.»
۵۸۲۴۵
ثبت دیدگاه