کعبه‏ بی‌کربلا، یعنی قرآن بی‌عترت
20 مرداد 1404 - 20:47
شناسه : 79017
3

کعبه‏ بی‌کربلا، یعنی قرآن بی‌عترت روح قرآن، ولایت است و جداسازی قرآن از عترت به منزله‏ جدا کردن روح از جسد است؛ تا با جسد بی‌جان، هرکس بتواند هرگونه بخواهد رفتار کند و تأویل‌ها و قرائت‌های گوناگون و هواپرستانه خویش را بر اسلام و قرآن روا سازد؛ چنانکه منافقان اموی و عباسی و… در نقاب […]

پ
پ

کعبه‏ بی‌کربلا، یعنی قرآن بی‌عترت

IMG_20250812_201329_769483Hqx2

روح قرآن، ولایت است و جداسازی قرآن از عترت به منزله‏ جدا کردن روح از جسد است؛ تا با جسد بی‌جان، هرکس بتواند هرگونه بخواهد رفتار کند و تأویل‌ها و قرائت‌های گوناگون و هواپرستانه خویش را بر اسلام و قرآن روا سازد؛ چنانکه منافقان اموی و عباسی و… در نقاب اسلام‌خواهی، خود را خادم‏‌الحرمین مکه و مدینه می‌نامیدند و در اعتلای آنها هزینه‌‏ها می‌کردند، تا عوام‏‌فریبانه بر مسند ظلم خویش بهتر حکومت کنند. اما آنها هرگز کربلا و نجف را تحمل نمی‌کردند و در هدم و محو آن‌دو، همه توان خود را به کار می‌بستند.

در روایت آمده:

زمین کعبه بر خود بالید و گفت: مثل من بر روی زمین کیست؟ در حالی که خداوند خانه‌اش را بر من بنا کرده است و مردم از هر راه دور و سختی به سوی من می‌آیند و من حرم امن الهی قرار گرفته‌ام؟!

خداوند به او وحی کرد که بس کن! و در جای خود قرار بگیر! و پا از گلیم خود دراز مکن! که قسم به عزت و جلالم، ارزشی را که به تو دادم در مقایسه با مقام و ارزشی که به زمین کربلا دادم نیست، مگر به اندازه نم آب سوزنی که در دریا فرو رود و آب بر خود گیرد؛ و اگر تربت کربلا نبود، هرگز تو را فضیلتی نمی‌دادم و اگر آنچه خاک کربلا در خود قرار داده نبود، هرگز تو را خلق نمی‌کردم و حتی خانه‌ای را که بر روی تو قرار دارد و تو به آن افتخار می‌کنی را نیز خلق نمی‌کردم؛ پس بر جای خود باش و در برابر زمین کربلا، متواضع و ذلیل و فرمان‌بردار باش؛ که در غیر این‌صورت بر تو خشم می‌گیرم و تو را به قعر جهنم می‌فرستم.

(وسائل‏‌‌‌الشیعه، ج۱۴، ص۵۱۵)

 برگرفته از کتاب ادب حضور

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.