پای درس آقا| پهلویها همانهایی بودند که با وابستگی کشور را به خفت کشاندند
رهبری فرمودند: حکومت ایران در زمان رژیم طاغوت منحوس، رژیم ذلیل، رژیم فاسد که تا گردن در لجنزار وابستگی گیر کرده بود. انقلاب اسلامی، پیکر این ملت را ازاله کرد و آنها رفتند. انقلاب اسلامی، حکومتی را بر سرِ کار آورد که مستقل است.
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، سیاست سلطنت پهلوی همچنان برای متوهمین عصر حاضر و دلخوشان به دوران استبداد سلطنت، قبله آمالی است که قرار است خط عافیت و آبادانی را بر روی این کشور بکشد تا در طرفةالعینی ایران را تبدیل به بهشت روی زمین بکنند. در ادامه سخنان آیتاللهالعظمی خامنهای را به عنوان کسی که طعم ظلم و خشونت پهلوی را در زندانهای ستاد مشترک و قصر چشیده میخوانید.
دیکتاتوری محض به نام خدمت به مردم
آن نظام سیاسیای که امام بزرگوار ما با نهضت خود و به کمک این ملت از بین برد – یعنی نظام فاسد و وابسته پادشاهی – نظامی بود که سردمداران و مسؤولان و رؤسای آن، به سرنوشت ملت ایران و جوانان این کشور اهمیتی نمیدادند و کشور و ملت را به سمت وابستگی هر چه بیشتر سوق میدادند. سعادت مردم به عنوان یک هدف، برای آنها مطلقاً مطرح نبود. اداره کشور، با الگوهای غلط و نامتناسبی انجام میشد، که از کشورهای بیگانه به طور ناقص گرفته شده بود و تازه همان هم اجرا نمیشد، یعنی یک نظام استبدادی و دیکتاتوری محض، تحت نامهای گوناگون و با روشهایی که هیچکدام از آن روشها، برخاسته از اراده و خواست ملت و متوجّه به مصالح آنها نبود.
سوق مردم به ابتذال و فحشا
در نظام وابسته منسوخ و برافتادهی قبل از انقلاب، مردم دچار فساد و بیبند و باری بودند، یا به تعبیر درستتر، به سمت فساد و بیبند و باری و خودباختگی و بیایمانی سوق داده میشدند. یعنی حرکت ملت را این طور تنظیم کرده بودند که روزبهروز در کشور، بیایمانی همهگیرتر شود و مردم از ایمان معنویِ درست محروم بمانند و به فساد و بیبند و باری کشانده شوند و خودباختگی در مقابل بیگانگان در آنها تقویت گردد و استقلال اقتصادی و فرهنگی در کشور، مفهومی نداشته باشد. جهت کلّیِ حرکت در آن نظام منسوخ و فاسد، این بود. در این مرحله، هنر بزرگ امام بزرگوار در این بود که به جای آن نظام فاسد، یک نظام سیاسی در این کشور برقرار کرد که به جای بیاعتنایی به مردم، عشق به مردم بر آن حاکم است. به جای بیتوجّهی به سرنوشت ملت، بخصوص سرنوشت جوانان، عشق به سرنوشت ملت و عشق به سرنوشت جوانان و اهمیت فوقالعاده به آنها در آن مطرح است. به جای خودباختگی در مقابل بیگانگان، خودباوری در میان مردم روزبهروز توسعه پیدا میکند. به جای وابستگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به بیگانگان، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هدف قرار گرفته است.(۱۳۷۶/۰۳/۱۴)
ازاله پیکر ملت از نجاست پهلوی با انقلاب اسلامی
برای یک ملت، خفّتی بالاتر از وابستگی نیست. در حقّ یک ملت از سوی مسؤولان، جنایتی سنگینتر از وابسته کردن آن ملت نیست. در مقابل، برای مسؤولان یک ملت، هیچ خدمت و وظیفهای بزرگتر از این نیست که استقلال او را حفظ کنند. البته استقلال هم مراتبی دارد که اوّلِ آن، استقلال سیاسی است. استقلال سیاسی آسانترینش است. یعنی حکومتی به وجود آید که به قدرتها، وابسته نباشد. انقلاب اسلامی، چنین است. حکومت ایران در زمان رژیم طاغوت منحوس، رژیم ذلیل، رژیم فاسد که تا گردن در لجنزار وابستگی گیر کرده بود، اصلاً وابسته زاییده شده بود.
محمدّرضا که پدرش وابستگی داشت، از ابتدای تولّد در محیط وابستگی حرکت و تنفّس کرده بود و اصلاً غیر از این را تصوّر نمیکرد. آنها این ملت را به سوی وابستگی سوق داده بودند. انقلاب اسلامی که آمد، آنها را از این ملت ازاله کرد. واقعاً ازاله شدند؛ مثل ازاله نجاست از بدن و جامه که برای نماز لازم است! انقلاب اسلامی، پیکر این ملت را ازاله کرد و آنها رفتند. انقلاب اسلامی، حکومتی را بر سرِ کار آورد که مستقل است. از امریکا حرف نمیشنود. از هیچ کس دیگر هم حرف نمیشنود و از هیچ کس نمیترسد. (۱۳۷۵/۰۱/۲۸)
پایان پیام/
ثبت دیدگاه