ولادت امام حسن عسکری
معرفی اجمالی
🔸 امام حسن عسکری(ع) فرزند امام علیالنقی (ع)، پدر حضرت مهدی(عج) و یازدهمین پیشوای شیعیان است. مادرش، بانویی پارسا و شایسته به نام «حدیثه»(س) بود که برخی از او به نام «سوسن» یاد کردهاند.
🔸 او ۲۲ ساله بود که پدرش به شهادت رسید. مدت امامتش، شش سال و عمرش ۲۸ سال بود. امام عسکری(ع) در سال ۲۶۰ق درحالیکه یگانه پسر او در جایگاه آخرین حجت الهی در سن پنج سالگی قرار داشت، به شهادت رسید و در خانۀ خود در سامرا، کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد.
شناخت شناسنامهای امام حسن عسکری علیهالسلام
✅نام: حسن علیهالسلام
✅نام پدر: امام هادی علیهالسلام
✅نام مادر: حدیثه (نام دیگرش سوسن یا سلیل)
✅نام همسر: نرجس خاتون (از فرزندان وصی عیسی علیهالسلام)
✅کنیه: ابا محمد
✅شهرت: عسکری و ابنالرضا…
✅القاب: زکی و نقی….
✅مقام امامت: یازدهمین امام
✅مقام عصمت: سیزدهمین معصوم
*روز و ماه تولد: ۸ یا ۱۰ ربیعالثانی
*سال تولد: ۲۳۲ قمری
*محل تولد: مدینه منوره
✅محل زندگی: به اجبار حاکم ظالم در سامرای عراق
✅فرزندان: مهدی علیهالسلام (فقط یک فرزند)
✅آغاز سال امامت: ۲۵۴ قمری
✅ آغاز سن امامت: ۲۲ سالگی
✅ مدت امامت: ۶ سال
✔️خلفاء معاصر: معتز، مهتدی و معتمد عباسی
*سبب تسمیه عسکری: به جهت حصر در منطقه نظامی
✅مهمترین واقعه عمر: حصر در پایگاه نظامی دشمنان
✅مدت عمر: ۲۸ یا ۲۹ سال
*روز و ماه شهادت: اول یا چهار یا هشت ربیعالاول
*سال شهادت: ۲۶۰ قمری
*محل شهادت: سامرا (عراق)
*سبب شهادت: زهر دشمنان
✔️نام قاتل: معتمد
✅حرم مطهر: سامرا
✅معروفترین حدیث: بیان علائم پنجگانه شیعه: ۵۱ رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست، سجده بر خاک و بلندگفتن بسم الله.
✅ برخی از اقدامات برجسته
◀️حفظ و انسجام شیعیان در شرایط سخت
◀️مدیریت سازمان وکالت و ارتباط با نمایندگان
◀️ تربیت شاگردان و اصحاب خاص
◀️ تفسیر قرآن کریم
◀️ فراهم کردن زمینه امامت و غیبت امام زمان علیهالسلام.
سالروز ولادت آن امام همام بر عموم دوستداران حضرتش تبریک و تهنیت باد
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
امام حسن عسكری، يازدهمين امام شيعه اثني عشري و سيزدهمين معصوم ـ عليهالسّلام ـ فرزند امام هادي ـ عليهالسّلام ـ و پدر بزرگوار امام مهدي صاحبالزمان(عج) ميباشد؛ نام مادربزرگوار «حديث» بود؛
بنابر مشهور، ولادت حضرت ربيعالثاني سال۲۳۲ هـ .ق در مدينه روی داده است.
دوران كودكي امام در خاندان وحي، خاستگاه امامت، سرچشمه هدايت، سپري شد و در چنين خانوادهای پرورش يافته و از هر آلودگي و پليدي به دور بوده. از تفضلات الهي اين بود كه امام حسن ـ عليهالسّلام ـ در خانه نبوت و معدن امامت با بهترين و شايستهترين شيوه پرورش يافت و از اولين ساعات تولد، در مسيري قرار گرفت كه رهبري آينده امت به او واگذار شود.
حضرت در كودكي به اجبار همراه پدر از مدينه به سامرا منتقل و با ظلم و بيدادگري طاغوتيان آشنا شد و در سامرا در منطقهای به نام (عسكر) سكونت یافت؛ از اینرو به(عسكري) معروف بود. و سن آن حضرت را در هنگام انتقال به سامرا چهار سال و چند ماه گفتهاند.
بیگمان حفظ اصل دین اسلام برعهده امامت است؛ اگر امامت نبود، از دین و از کتاب خدا چیزی نمیماند.
یکی از امامان معصوم حافظ دین، امام حسن عسگری ـ علیهالسلام ـ است ؛ امام در دورهای زندگی میکرد که علاوه بر پیشرفت جوامع اسلامی، علوم مختلف رواج داشت و جهان اسلام رو در رو با افکار مادیگرایان و شبهات مختلف فکری و عقیدتی بود. همین جریانات فکری معاصر و شبهات بر علیه معارف دین و انکار قرآن و وحی نیز در این زمان بود.
کدام خلیفه عباسی میتوانست این شبهات را پاسخ دهد و از ساحت قرآن دفاع نماید؟ چنانکه مامون درمانده شد و به دامن امام رضا (ع) چنگ زد؛ در زمان امام علی، سه خلیفه قادر نبودند شبهات علمی را جواب دهند و به سایه علی پناه میبردند و فریاد “لولا علی” سر میدادند. دوران خلافت عباسیان نیز اینگونه بود، فیلسوفی که در رد قرآن کتابی نوشت با یک جمله امام عسگری، از نوشته خود پشیمان شد و آن را به آتش سوزاند.
تلاشهای امام را برای پاسداری از دین میتوان دستهبندی کرد؛
تدابیر رفتاری و سیره، تدابیر سیاسی، تدابیر علمی و فرهنگی که به نمونههایی اشاره میشود:
۱. وقتی امام در حبس بود، ابن اوتاش که سابقه عداوت و دشمني با اهلبیت را داشت زندانبان حضرت بود، به او دستور دادند تا میتوانی بر او سخت گیر اما او تنها یک روز با امام ماند، امام او را چنان متحول کرد که او در برابر امام به خاک افتاد و از راهش برگشت و دارای بصیرتی کامل نسبت به شناخت امام شد.
۲. ابوهاشم جعفری از محضر امام نقل میکند، روزی مردی تنومند و قویهیکل از یمن، اجازه ورود به محضر امام را خواست. پس از ورود بر امام سلام ولایت کرد، حضرت، جواب او را با قبول ولایت پاسخ داد، در دلم گفتم ای کاش میدانستم این مرد کیست، حضرت از ضمیر من آگاه شد و فرمود، این مرد از نژاد زن اعرابی است که دیگی آورده که پدران من، مهر امامت بر آن زدهاند، تا من نیز مهرم را بزنم، حضرت، مهرش را در آورد و بر آن زد. نقش مهر «محمدبن علی» بود که بر دیگ افتاد. آن مرد یمنی با این کرامت به امامت همه ائمه اقرار کرد.
۳. ابوهاشم جعفري گوید در زندان بودم و از سنگینی غل و زنجیر بسیار رنجور به حضرت شکایت کردم (از طریق نامه). در پاسخم نوشت امروز نماز ظهر را در منزلت میخواني و از زندان خلاص میشوی. به همان ترتیب واقع شد و ظهر را در منزل نماز خواندم. وقتی یادی از تنگي معاش از خاطرم گذشت و خواستم در نامهای برای حضرت بنویسم، شرمم آمد. برگشتم به منزلم. نامهای به من نوشت و فرمود از درخواست حوائجت خجالت نکش، انشاء الله بر آورده میشود.
۴. برخی از شیعه درباره فضایل حضرت سخن میگفتند. مردی ناصبی با تردید و انکار گفت من سوالاتی را بدون این که با مرکب بنویسم، از او سوال خواهم کرد اگر پاسخ او بر حق است … ناصبی چنین کرد. نامهها را فرستادیم، حضرت، پاسخهای سوالات ما و ناصبی را با ذکر نام او و پدرش برای او فرستاد. ناصبی چون آن را خواند، از هوش رفت و چون هوش آمد، امام را تصدیق کرد و هدایت شد. این رویدادها ضمن اینکه پیروان اهلبیت را زیاد میکرد، از انسجام و پایداری عقاید آنان نیز پاسداری مینمود.
نمونهای از رفتار دفاعی امام در مقابل مسیحیان و تعرض آنان به دین
سالی در سامرا قحطی شد. حاکم عباسی معتمد دستور داد مردم، نماز باران بخوانند تا گرفتاری رفع شود. مردم به دستور او، سه روز نماز باران خواندند و دعا کردند اما از باران خبری نشد. روز چهارم، جاثلیق بزرگ رهبر مسیحیان جهان با جمعی از راهبان و مریدان خود به بیابان رفت، و یکی از راهبان هر وقت دست به دعا میکرد، باران فرو میریخت. روز پنجم جاثلیق دعا کرد تا بقدری باران آمد و مردم سیراب شدند و خشکسالی رفع گردید. این امر سبب شد که مدعی خلافت و حاکم بزرگ اسلامی دچار اضطراب و ترس گردد از آن که مردم مسلمان دچار تزلزل عقیده شدند و توهم کردند که مسیحیت بر حق است، تمایل مسلمانان در مسیحیت زیاد شد، خلیفه از این وضع بسیار ناخشنود و نگران بود که نکند خبر در تمام سرزمینهای خلافت اسلامی منعکس شده و مردم از اسلام دست بردارند. امام عسکری در این حال در حبس بود و خلیفه به خوبی میدانست که تنها راه نجات از این وضع، مراجعه به ابومحمد ـ علیهالسلام ـ است. از زندانبان امام درخواست کرد که امام را به پیش او بیاورند، به امام گفت: امت جدت را از گمراهی نجات بده که مسیحیان غالب شده و مردم را جذب میکنند.
امام ـ علیهالسلام ـ به خلیفه فرمود: فردا از جاثلیق و رهبانان درخواست کن که به بیابان بروند. خلیفه گفت مردم دیگر نیاز به باران ندارند، امام فرمود برای باران نیست، بلکه جهت رفع تردید و ابهام است که بر امت محمد روی آور شده.
معتمد دستور داد روز سهشنبه همه آنها بیرون بروند، امام ـ علیهالسلام ـ خود نیز همراه جماعتی کثیر با آنها بیرون شد. آنگاه رهبان دعا نمودند و باران بارید، امام فرمود دست آن راهب را بگیرید و از لای انگشتان او چیزی است، که آن را بیرون بیاورند از میان انگشتان او، استخوان سیاه رنگی را که شبیه استخوان انسان بود یافتند، امام آن را گرفت و در پارچهای گذاشت و به راهب گفت: حال دعا کند و باران بخواه!
آن راهب هر چه دعا کرد نتیجه معکوس شد و ابرها جمع شده و خورشید در آسمان ظاهر گردید. مردم و معتمد عباسی که همراه جمعیت بودند بسیار شگفتزده شدند. معتمد از امام پرسید این استخوان چیست؟
امام فرمود این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که از قبر آنها برداشتهاند. هیچ استخوان پیامبری ظاهر نمیشود مگر آنکه باران ببارد. معتمد دستور داد استخوان را آزمودند همانطور محقق شد آنچه امام فرمود، خلیفه بر امام تحسین و تحیت بسیار کرد و امام را از زندان آزاد نمود. پس از آن مردم به سوی امام جذب شدند. امام از فرصت بدست آمده از خلیفه خواست زندانیان شيعه و یاران امام را آزاد کند.
ثبت دیدگاه